شروع تویوتا با دستگاه‌های نساجی

شرکت تویوتا کار خود را با تولید ماشین‌آلات نساجی و با نام «بافندگی خودکار تویودا» آغاز کرد و در سال ۱۹۳۳ وارد فعالیت خودروسازی شد. در آن دوره دو شرکت آمریکایی جنرال موتورز و فورد در قالب سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در ژاپن، خودرو تولید کرده و در بازار این کشور به فروش می‌رساندند. با وجود این دو شرکت قدرتمند آمریکایی در بازار ژاپن، صنعت خودروی ملی این کشور هرگز نمی‌توانست متولد شود. سال ۱۹۳۹ دولت توکیو شرکت‌های آمریکایی مذکور را از خاک خود بیرون کرد تا فرصت برای تولید خودروی داخلی ایجاد شود.
شرکت نوپا و کوچک تویوتا سال‌ها محصولاتی تولید می‌کرد که از نگاه مردم بنجل تلقی می‌شد. این محصولات عموماً کپی‌برداری از محصولات با کیفیت کشورهای پیشرفته بود. سال ۱۹۴۹ تویوتا یک‌بار در معرض ورشکستگی قرار گرفت، اما دولت آن را با تزریق پول از بانک مرکزی در بازار حفظ کرد.

صنعت نساجی تویوتا دهه 1930

شکست پروژه اولین خودروی بومی تویوتا

نهایتاً تویوتا در سال ۱۹۵۵ موفق به تولید خودرویی به نام تویوپت شد که اتومبیلی کوچک و ارزان بود و «چهارچرخی با یک زیر سیگاری» لقب گرفت. این محصول به آمریکا صادر شد، اما در بازار فروش با شکست مواجه شد. به نظر اکثر مردم آمریکا تویوپت در مقایسه با خودروهای آمریکایی بسیار زشت بود و کسی تمایل نداشت بابت خرید آن پولی بپردازد. نهایتاً تویوتا مجبور شد خودروی تولیدی خود را از بازار آمریکا خارج کند. این فاجعه به بحثی جدی در میان مردم و نخبگان ژاپن دامن زد. بسیاری استدلال می‌کردند که تویوتا باید به همان فعالیت اولیه‌اش که تولید ماشین‌آلات نساجی است، بپردازد و اگر ژاپن پس از ۲۲ سال نتوانسته بود خودروی خوبی بسازد، آینده‌ای نیز برای این کار نخواهد داشت.

اولین خودروی شرکت تویوتا

اولین خودروی شرکت تویوتا

افزایش انتقادات و اعتراض به حمایت دولت از تویوتا

دولت برای موفقیت هر فرصتی را در اختیار تویوتا گذاشته بود؛ با تعرفه‌های زیاد و کنترل سرمایه‌گذاری‌های خارجی در صنعت خودرو از بازار داخلی به‌نفع این شرکت صیانت کرده بود، تا این اطمینان حاصل شود که تویوتا در داخل کشور سود فراوانی خواهد داشت. در مقابل این اقدامات، منتقدان استدلال می‌کردند که باید ورود خودروهای خارجی آزاد و از پرداخت تعرفه معاف شود و به خودروسازان خارجی نیز که از ژاپن اخراج شده بودند، اجازه داده شود دوباره کارخانه‌هایشان را راه‌اندازی کنند.
دولت ژاپن در برابر این هجمه‌ی طرفداران واردات خارجی ایستادگی و بازار خودروی خود را حفظ کرد. طرفداران خودروی داخلی نیز معتقد بودند که هیچ کشوری بدون ایجاد صنایع مهم از قبیل تولید خودرو به هیچ جا نرسیده و زمان بیشتری نیاز است تا خودروهایی تولید شوند که مورد پسند همگان باشد.

خودروهای Toyota

صاحبان شرکت تویوتا

خودروهای Toyota

اوج گرفتن تویوتا و رسیدن به رتبه اول دنیا

شرکت تویوتا با حمایت‌های دولت ژاپن در بازار حفظ شد و در سال ۱۹۸۱ صادرات آن به آمریکا به‌قدری افزایش یافت که دولت واشنگتن، توکیو را وادار به اعمال محدودیت بر صادرات به آمریکا کرد. در حال حاضر نیز شاهدیم که این شرکت توانسته با حفظ روند روبه‌رشد خود در سال 2017، به بزرگ‌ترین خودروساز جهان از نظر میزان تولید (سالانه بیش‌از ۱۰ میلیون دستگاه)1 و دومین خودروساز بزرگ جهان از نظر میزان درآمد (سالانه 254 میلیارد دلار) تبدیل شود. «لکسوس» نیز که یکی از پرفروش‌ترین برندهای خودرو در دنیاست، متعلق به شرکت تویوتا می‌باشد.2

پیشرفت BMW با استفاده از صنعت نظامی

احتمالا شما شرکت BMW را به‌عنوان یکی از بهترین شرکت‌های خودروسازی دنیا می‌شناسید. اما جالب اینجاست که این شرکت تولیدات نظامی بسیار مهمی هم دارد و مانند بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا، صنعت نظامی در پیشرفت دیگر صنایع این کشور نقش بسزایی داشته است. هنگامی که ناسیونال سوسیالیست‌ها در سال 1933 در آلمان قدرت را به دست گرفتند، محیط تجاری BMW دست‌خوش تغییر اساسی گشت. BMW از یک شرکت تولید وسایل نقلیه به یک شرکت تسلیحاتی و به یکی از مهم‌ترین شرکت‌های فعال در اقتصاد جنگ در آلمان تبدیل شد.

فعالیت در زمینه تسلیحات برای تامین جنگ

در دوران ناسیونال سوسیالیسم، BMW به تولید موتورسیکلت و خودرو ادامه داد، اما خط تولید موتورهای هوانوردی نیز سهم عمده‌ای از محصولات شرکت پیدا کرد. سایت‌های جدیدی توسعه یافتند و تولید به‌شدت افزایش یافت تا تقاضا برای تسلیحات تامین شود. در طول جنگ، مدیریت شرکت در استفاده گسترده از کار اجباری و زندانیان در اردوگاه‌های کار اجباری به منظور رسیدن به ارقام تولید تعیین‌شده توسط مقامات، هیچ انعطاف اخلاقی از خود نشان نداد. این افراد مجبور بودند در شرایط وحشتناکی کار کنند و بسیاری از آن‌ها بر اثر گرسنگی و خستگی جان خود را از دست دادند.
بی‌ام‌دابلیو سهم عمده‌ای از مسئولیت این رویدادها را به دوش می‌کشد و بی‌شک در ارتکاب این جنایات، بار گناه را متحمل شده است. بنابراین BMW در پرداخت غرامت شرکت کرده و دو پایان‌نامه دانشگاهی را برای بررسی این بخش تاریک از تاریخ خود سفارش داد. گروه BMW مدعی‌ست به طور فعال متعهد به جامعه‌ای باز و آزاد بدون هیچ گونه تبعیض یا تعصب است.

رونق تولید و گسترش کارخانه‌های BMW

زمانی که اقتصاد آلمان به پشتوانه دستورات دولتی برای تولید تسلیحات شروع به رونق گرفتن کرد، این کشور از اواسط دهه 1930 با کمبود شدید نیروی کار مواجه شد. زنان به طور فزاینده‌ای برای جبران کسری مورد استفاده قرار می‌گرفتند، اگرچه این امر برخلاف ایدئولوژی ناسیونال سوسیالیسم بود. شروع جنگ جهانی دوم وضعیت را تشدید کرد؛ زیرا تعداد زیادی از کارگران برای خدمت در ارتش آلمان فراخوانده شدند. در پایان سال 1939، اولین اسیران جنگی لهستانی در آیزناخ مشغول به کار شدند تا شرکت بتواند به اهداف تولیدی خود دست یابد. BMW همچنین سعی کرد از سرزمین‌های اشغالی یا از کشورهای دیگر نیرو استخدام کند. همچنین انگیزه خاصی برای جذب کارگرانی از اروپای غربی با آموزش فنی و مهارت وجود داشت. این «کارگران خارجی» (Fremdarbeiter) از حقوق مشابهی با کارگران آلمانی برخوردار بودند، از جمله حق برخورداری از مزایای اجتماعی.

تسلیحات نظامی BMW در جنگ جهانی اول

کارگران اروپای غربی و جنوبی عموماً نسبت به لهستانی‌ها یا اهالی مناطق شرقی به نام «کارگران شرقی» (Ostarbeiter) بهتر رفتار و حقوق بیشتری دریافت می‌کردند. بسته به خاستگاه کارگران، تفاوت‌های اساسی در شرایط کار و زندگی وجود داشت. با پیشروی جنگ، کارگران خارجی نیز به تدریج حقوق و امتیازات خود را از دست دادند و این امر باعث انتقال تدریجی به کار اجباری شد. همه کارگران اجباری (Zwangsarbeiter) مجبور بودند با کمبود مواد غذایی و اسکان ناکافی دست و پنجه نرم کنند و شرایط زندگی آنها با پیشرفت جنگ وخیم‌تر شد.

استفاده بی‌قید و شرط از نیروی انسانی و افزایش تولید

از سال 1941، زندانیان SS تحت فشار قرار گرفتند و زندانیان اردوگاه‌های کار اجباری مجبور شدند از سال 1942 کارگری کنند. کارخانه‌های آلاچ و دورهوف اردوگاه‌های اقماری خود را داشتند. تا پایان سال 1944، حدود 29000 کارگر اجباری در کارخانجات BMW مشغول به کار بودند که بیش از 50 درصد از کل نیروی کار این شرکت را تشکیل می‌دادند. بدون این استفاده گسترده از کارگران ، تولید انبوه ممکن نبود. این کارگران مجبور بودند تا 12 ساعت در روز کار کنند و «کارگران شرقی» و زندانیان اردوگاه‌های کار اجباری در برابر رفتارهای خشن و مرگ بی‌اهمیت تلقی می‌شدند. در نتیجه، نرخ مرگ و میر در میان "کارگران شرقی" و زندانیان اردوگاه کار اجباری به طور قابل توجهی بیشتر از سایر گروه‌ها بود.

در پایان جنگ جهانی دوم، بخش زیادی از کارگران اجباری که جان سالم به در بردند، کشور ویران شده آلمان را برای همیشه ترک کردند. وقتی آنها رفتند، خاطره وحشتی که متحمل شده بودند و جنایاتی که علیه آنها صورت گرفته بود، تا حد زیادی محو شد. همراه با اکثر شرکت‌های آلمانی دیگر، BMW برای مدت طولانی مسئولیت خود را در قبال این بخش از تاریخ شرکت سرکوب کرد.3 اما مهم‌ترین میراث این دوران آشفته، گسترش کارخانجات و افزایش سرمایه‌های گروه BMW بود. شاید توسعه BMW تاریخچه سیاهی برای این شرکت ثبت کرده باشد، اما امروزه همه آن را به عنوان یکی از بهترین برندهای خودروسازی دنیا می‌شناسند.

پیشنهاد ما:

ماجرای تویوتا

منابع:

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *