سیطره گروه‌های ثروتمند بر انتخابات آمریکا

از زمان اعلام رأی Citizens United تاکنون، 10 اهداکننده برتر و همسرانشان مجموعاً 1.1 میلیارد دلار به گروه‌های انتخاباتی خارج حزب از جمله Super PAC‌ اهدا کرده‌اند. البته 100 اهداکننده برتر به این گروه‌ها مبلغ هنگفت بیش از 2 میلیارد دلار را انتقال داده‌اند! در دوره‌ای که گروه‌های مستقل انتخاباتی نقش‌ مهمی را به عنوان بازوهای احزاب سیاسی یا به عنوان جریانی از مبارزات سیاسی ایفا می‌کنند، وجود حامیان مالی ثروتمند ضروری است. اکثر مردم هرگز به طور خودجوش به یک Super PAC پول نمی‌دهند. همچنین، نکته مهم دیگر در میان اسپانسرهای مالی این گروه‌ها، یک اقلیت کوچک بیشترین پول را می‌دهند.

1 درصد برتر از اهداکنندگان Super PAC، تقریباً 96 درصد از بودجه این گروه‌ها را در سال 2018 تأمین کردند. این افراد که تعدادشان 1.562 نفر بود با هم 818 میلیون دلار کمک کردند. در ادامه، بقیه حایان روی هم رفته فقط 34 میلیون دلار کمک کردند و این امر افزایش نفوذ و سیطره آن‌ها بر جریان انتخابات آمریکا را نشان می‌دهد.

اهداکنندگان مالی گروه‌های مستقل انتخاباتی

*اهداکنندگان مالی گروه‌های مستقل انتخاباتی (Super PAC) از سال 2012 تا  2020. درصد پول‌های حامیان مالی این گروه‌ها از طرف 1 درصد برتر (درمقابل 99 درصد باقیمانده از افراد اهداکننده) در طول دوره‌های قبل همواره در حال افزایش بوده است. 1

این ارقام جدید برخلاف رکوردهایی است که ثروتمندان آمریکایی در آخرین دوره‌های انتخابات ریاست جمهوری و میان‌دوره‌ای در کمک به نامزدهای سیاسی ثبت کرده‌اند. نامزدهای برجسته در انتخابات کنگره و ریاست جمهوری برای تأمین بودجه کمپین‌های خود به ارتشی از حامیان مالی متکی هستند. وجود چک از یک حامی ثروتمند مانند هدیه بی‌سابقه 20 میلیون دلاری مایکل بلومبرگ (رقیب دموکرات ریاست جمهوری 2020) به گروه لیبرال Senate Majority PAC، متفاوت عمل می‌کند. وجود چک می‌تواند به راحتی تلاش هزاران، حتی میلیون‌ها حامی مالی کوچک و گروه‌های دیگر را خنثی کند.

حامیان میلیاردر و تبلیغات سیاسی

در دو دهه قبل از اعلام رأی Citizens United، بلومبرگ کمتر از یک میلیون دلار به نامزدها و گروه‌های فدرال پول اهدا کرده بود. اما از زمان صدور حکم و برداشته شدن محدودیت‌های قانونی 163 میلیون دلار کمک کرده است. اما با این وجود، شهردار سابق نیویورک ممکن است در سال 2018 تأثیرگذار بوده باشد، اما در دهه گذشته توسط غول کازینوهای آمریکا یعنی شلدون ادلسون و همسرش میریام پزشک، کنار گذاشته شد. این دو نفر 306 میلیون دلار به طور کامل به نامزدها و گروه‌های جمهوری خواه مدنظر خود اهدا کرده‌اند.

از جمله رکورد یک دوره‌ای 124 میلیون دلاری آن‌ها در سال 2018. Congressional Leadership Fund، یک Super PAC است که ارتباط نزدیکی با رهبران حزب جمهوری خواه دارد. همچنین او 55 میلیون دلار فقط از میلیاردرهای لاس وگاس برای امور انتخاباتی جمهوری خواهان پول گرفته است.

این حامیان میلیاردر پدیده جدیدی نیستند؛ اما قبل از اعلام حکم Citizens United راه‌های زیادی برای تأثیر مستقیم بر انتخابات نداشتند. بخش عمده‌ای از این پول به گروه‌های 527 اختصاص می‌یافت. این گروه‌ها توانایی اجرای تبلیغات سیاسی را داشتند اما نمی‌توانستند صریحاً از پیروزی یا شکست نامزد خاصی دفاع کنند. افراد ثروتمند می‌توانستند پول‌های خود را به طور مستقل به احزاب بدهند و از تبلیغات حمایت کنند. اما به ندرت این کار را انجام می‌دادند؛ چرا که اصل هدف آن‌ها زیر سوال می‌رفت.

در طول انتخابات ریاست جمهوری سال 2008، که گران‌ترین انتخابات آمریکا در آن زمان انجام شد، 10 حامی مالی برتر، به مبلغ 37 میلیون دلار اهدا کردند. ده سال بعد، 10 اسپانسر اول و همسرانشان، 447 میلیون دلار اهدا کردند. این مبلغ شامل 7 درصد از کل کمک‌های مربوط به انتخابات در چرخه 2018 می‌شد. اما در ادامه 97 درصد از این پول هنگفت به جیب گروه‌های انتخاباتی مستقل (Super PAC) رفت.

*لینک گیف تصویری اسپانسرهای مالی برتر گروه‌های انتخاباتی در دوره‌های مختلف از سال 2004 تا 2018.

از دومین مرد ثروتمند جهان تا کمک‌های مالی

حامیان مالی  Super PAC حزبی هستند و تقریباً همه غول‌های تجاری آمریکا پول‌های خود را به گروه‌های انتخاباتی حامی دموکرات‌ها و یا جمهوری‌خواه‌ها می‌دهند. از 50 اسپانسر اول گروه‌های خارج حزبی از زمان رأی Citizens United، فقط یک سرمایه‌گذار میلیاردر بوستونی با نام ست کلارمن، سرمایه قابل توجه خود را هم به گروه‌های طرفدار محافظه‌کاران و هم لیبرال‌ها انتقال داده است. به این دلیل که کلارمن یک دهه گذشته را با حمایت از گروه‌های حزبی متحد حامی جمهوری‌خواهان آغاز کرد. اما در سال 2018 کمک‌های خود را به Super PAC‌ دموکرات داد و دلیلش مخالفت شدید با ترامپ است.

جف بزوس، مدیرعامل آمازون، دومین مرد ثروتمند جهان است. این مرد یکی از معدود حامیان مالی برتری است که به گروه‌هایی که از دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان حمایت می‌کند، کمک مالی کرده است.

انتخابات آمریکا

در سال 2018، او 10 میلیون دلار به With Honor Fund، یک Super PAC که از کهنه سربازان نظامی هر دو حزب حمایت می‌کند، انتقال داد. بزوس یکی از 30 «فرشته نگهبان» است – افرادی که هرکدام 40 درصد یا بیشتر از بودجه یک Super PAC را تأمین می‌کنند و در سال 2018 ردیابی شدند. به عنوان مثال غول کشتیرانی ایالت ایلینوی ریچارد اویلین در سال 2018 هفت مورد از این گروه‌ها را تحت حمایت گرفت و در حال حاضر تقریباً نیمی از بودجه Super PAC محافظه کار تحت عنوان Club for Growth Action را تأمین می‌کند. تام اشتایر، که مانند بلومبرگ برای انتخابات ریاست‌جمهوری در سال 2020 بودجه گروه‌های مستقل خود را تأمین می‌کرد، بخش عمده‌ای از بودجه‌اش را به گروه‌های لیبرال NextGen Climate Action و Need to Impeach اختصاص داد. اشتایر در دهه گذشته 260 میلیون دلار به گروه‌های مستقل انتخاباتی کمک کرده است که تنها آدلسون‌ها از آن بالاتر هستند.

نفوذ پول‌های کثیف در انتخابات آمریکا

رأی Citizens United به یکباره قدرت گروه‌های ثروتمند و بانفوذ (گروه‌های غیردولتی که ملزم به افشای کمک‌های مالی خود نیستند) برای تأثیر مستقیم بر انتخابات فدرال را تا حد زیادی افزایش داد. این گروه‌های مخفی 963 میلیون دلار در طول یک دهه گذشته برای انتخابات هزینه کرده‌اند. سه سال قبل از Citizens United، محافظه‌کاران دیوان عالی در پرونده FEC v. Wisconsin Right to Life, Inc حکم دادند که گروه‌های غیردولتی می‌توانند از بودجه شرکت‌ها برای اجرای تبلیغات پیش از انتخابات استفاده کنند. اما شرط کار این بود که صریحاً از یک نامزد یا مخالف آن اقدام نکنند. اگر رأی Citizens United نبود، امکان داشت تصمیم سال 2007 به عنوان دلیل رشد ناگهانی پول‌های کثیف در فضای سیاسی آمریکا در نظر گرفته شود. در واقع گروه‌های غیردولتی پیش از این رأی هم به سوء استفاده از آرا قبلی پرداخته بودند. تا اینکه دادگاه عالی، سیستم مالی مبارزات انتخاباتی را اصلاح کرد.

در طول چرخه انتخابات ریاست جمهوری سال 2008، نهادهای «غیر افشاکننده» 102 میلیون دلار صرف هزینه‌های گروه‌های خارج حزبی کردند تا بر رقابت‌های حیاتی انتخاباتی تأثیر بگذارند. در چهار دوره انتخابات قبلی، آن‌ها مجموعاً 26 میلیون دلار هزینه کردند. اما حکم Citizens United باعث تغییرات بزرگی شد و مرزهای فساد را گسترش داد. البته این کار با اجازه دادن به سازمان‌های غیردولتی برای خرج کردن وجوه خزانه شرکت‌ها و تبلیغاتی که صریحاً از انتخاب یک نامزد حمایت می‌کند یا علیه آن، صورت گرفت.

رفاه اجتماعی یا گروه‌هایی فاسد در آمریکا؟

گروه‌هایی که به ‌طور ناشناس از سرمایه‌ هنگفت سرمایه‌داران برخوردار می‌شوند، به سرعت از قدرت‌ جدید خود استفاده کردند. گروه‌های فاسد مالی مبلغ 139 میلیون دلار در هزینه‌های خارج حزبی گزارش شده توسط کمیسیون انتخابات فدرال آمریکا، در جریان انتخابات میان‌دوره‌ای سال 2010 تزریق کردند. سپس در چرخه انتخابات سال 2012 نیز رکورد 313 میلیون دلار را ثبت کردند. در ادامه 2 گروه‌ محافظه‌کار، به نام Crossroads GPS تحت حمایت کارل روو، و Americans for Prosperity تحت حمایت برادران کوخ، ضمن تأمین 86 درصد از هزینه‌های این گروه‌ها تسلط کامل خود بر فضای فاسد مالی انتخابات آمریکا را حفظ کردند.

حامیان مالی برتر انتخاباتی که با پول‌های کثیف

*حامیان مالی برتر انتخاباتی که با پول‌های کثیف خود در فضای سیاسی آمریکا نفوذ پیدا کرده‌اند. 2

نکته جالب اینکه بنابر تصویب سازمان مالیات آمریکا، یک سازمان غیردولتی از نوع 501 C4، ممکن است مبالغ نامحدودی را برای فعالیت‌های سیاسی بدون افشای اهداکنندگان هزینه کند. البته تا زمانی که هدف اصلی آن «رفاه اجتماعی» باشد! با وجود اینکه این سازمان به روشنی مقصود اصلی از رفاه اجتماعی را نگفته بود و قوانینی در مورد نحوه محاسبه آن تصویب نکرده است. اما آنچه در عمل دیده می‌شود این است که کمتر از نیمی از فعالیت‌های سازمان‌های غیردولتی 501 هم سیاسی است. برخی از گروه‌های فاسد مالی آمریکایی، برای اینکه زیر خط محدودیت 50 درصد باقی بمانند، پول‌های ناشناس را در شبکه‌های پیچیده بین یکدیگر منتقل می‌کنند.

حذف هرگونه شفافیت، دستاورد جدید آمریکا!

قاضی کندی در نظر خود اعلام کرد: اطلاعات افشا شده در مورد مصرف منابع مالی گروه‌های مستقل انتخاباتی رأی دهندگان را قادر می‌سازد تا تصمیمات آگاهانه بگیرند و به نامزدها و پیام‌های مختلف وزن مناسب یکسان می‌دهد. پیشرفت در فناوری‌های جدید، شاشاشاشاشا

افشای اطلاعات را سریعتر و موثرتر می‌کند. همچنین، با ظهور اینترنت افشای سریع هزینه‌ها می‌تواند اطلاعات مورد نیاز برای پاسخگویی شرکت‌ها و مقامات منتخب در قبال موقعیت‌ها و حامیان خود را در اختیار سهامداران و شهروندان قرار دهد. سهامداران می‌توانند تعیین کنند که آیا موضع‌گیری سیاسی شرکت‌شان باعث افزایش منافع شرکت در کسب سود می‌شود؟ آیا شهروندان می‌توانند ببینند که مقامات منتخب در ارتباط مالی با گروه‌ها و اسپانسرهای مخفی بوده‌اند؟

البته تا قبل از اینکه قانون اصلاحات کمپین‌های فراحزبی تدریجاً کنار گذاشته شود، به نظر می‌رسید که دوره کوتاه مدتی از شفافیت آغاز شده است. در ابتدا تقریباً 97 درصد از هزینه‌های انتخاباتی خارج حزبی در چرخه انتخابات ریاست‌جمهوری 2004 از سوی گروه‌هایی بود که حامیان مالی خود را افشا کردند. پس از آن در سال 2006، 87 درصد از این هزینه‌ها ثبت شد. این رقم در سال 2008 به دنبال رأی FEC v Wisconsin Right to Life, Inc، به 65 درصد کاهش یافت. در نهایت در سال 2010 به 48 درصد و در سال 2012 به 40 درصد رسید و اکنون نیز هیچ اثری از آن شفافیتی که کندی می‌گفت وجود ندارد.

پیشنهاد ما:

تبعیض نژادی در انتخابات آمریکا

منابع:

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *