شکوفایی و خودکفایی اقتصاد چین باستان
کشور چین در طول تاریخ خود همواره مظهری از رشد و ترقی در بین تمدنها و کشورهای دیگر بوده و توجه دیگر ملتها را به خود جلب نموده است. چین در زمان سلسله تانگ (907 – 618) یک امپراتوری قدرتمند و مرفه با قلمرویی وسیع، تبادلات فرهنگی متنوع و توسعه اقتصادی رو به رشد بود. سلسله سونگ (1279-960) نیز از مرفهترین و پیشرفتهترین اقتصادهای جهان در زمان خود بود. چین در زمان این سلسه جمعیت زیادی داشت، سطح بالایی از توسعه، سیستم بازار داخلی پویا، تجارت شکوفا و نهادهای فرهنگی و همچنین پیشرفت تکنولوژیکی غنی، از ویژگیهای چین در آن زمان بود. سلسلههای تانگ و سونگ پیشرفتهای قابل توجهی در صنایع مختلف مانند منسوجات، سفالگری، استخراج و ذوب فلزات، چاپ، کاغذ سازی و کشتی سازی به دست آوردند.
وضعیت چین در زمان سلسلههای سونگ، تانگ و چینگ!
سلسله سونگ برای اولین بار از زغال سنگ بهعنوان سوخت صنعتی استفاده کرد که موجب افزایش تولید آهن و فولاد شد. در زمان سلسله تانگ ابریشم، ظروف چینی و چای معروف چین به مناطق و کشورهای دیگر میرفت و موجب شگفتی همگان میگشت. از جمله اختراعات مهمی که در سلسله سونگ پدید آمد، چاپ متحرک بود که انقلابی در ترویج دانش و فرهنگ ایجاد کرد. سیستم بازار درونی پویا در کنار حسابرسیهای استاندارد، چاپ پول کاغذی و نظامهای اعتباری دقیق از جمله ویژگیهای تجارت داخلی در چین آن زمان بودند. ایجاد جاده ابریشم که شبکهای از مسیرهای تجاری بود که چین را به مناطق دیگر متصل میکرد در زمان سلسله تانگ رخ داد. سلسله تانگ همچنین احیای اراضی، شیوههای جدید آبیاری و سیستم برابری مزارع را ایجاد نمود که زمینها را به دهقانان با توجه به نیازها و تواناییهای آنها اختصاص میداد.
سلسله سونگ از طرفی نیروی دریایی قدرتمندی نیز ایجاد کرد و تجارت دریایی خود را گسترش داد و چینیها در آن زمان به آسیای جنوب شرقی، هند و حتی به آفریقا نیز سفر کردند. سلسله سونگ بهویژه در زمینه نوآوری اقتصادی و مکانیسمهای بازاری خاصش شناخته شده است. آنها دارای سیستم مالیاتی متحد و بازار گستردهای بودند که مناطق و محصولات مختلف را در سراسر چین به صورت یکپارچه اداره میکرد. درواقع چین در زمان سلسلههای سونگ، تانگ و حتی چینگ دارای سیستم مالی و مالیاتی سازمان یافته و کارآمدی بود که رشد و ثبات اقتصادی در سرتاسر امپراتوری را به دنبال داشت. سلسله سونگ اولین دودمانی بود که پول کاغذی یا «جیائوزی» که توسط سکههای نقره و مس پشتیبانی میشدند را معرفی نمود. سلسله تانگ نیز اصلاحات مالیاتی جامعی را اجرا نمود که ساختار مالیاتی را ساده کرد و بار مالیاتی مردم را کاهش داد.
درآمد ملی چین در زمان این سلسلهها حدود سه برابر کل اروپا بود. سلسله چینگ (1912 – 1636) آخرین سلسله امپراتوری چین نیز که توسط مردمان منچو و پس از سلسله مینگ تاسیس شد، دستاوردهای اقتصادی سلسلههای قبلی را حفظ و آنها را گسترش داد. سلسله چینگ قلمرو و جمعیت چین را به بیشترین حد خود گسترش داد و نظام اقتصادی داخلی متحدی را ایجاد کرد.1 2 3
اوج گرفتن اقتصاد چین قبل از قرن نوزدهم
به طور کلی پایان سده هیجدهم شاهد اوج اقتدار و عظمت امپراتوری چین بود. دودمان چینگ که در سال 1636 به دست قبایل «منچو» که از سمت شمال شرقی به چین آمده بودند بنیان نهاده شده بود کشور را بار دیگر متحد ساخته و به یک قدرت نظامی کلان تبدیل کرده بود. با ترکیب سلحشوری و بیپروایی جنگجویان «منچو» و «شمالیها»، و چیره دستی فرهنگی و حکومتی ماموران و دانشمندان دولتی «هان»، چین اقدام به اجرای طرح گستردهای در سمت شمال و غرب کشور در جهت یکپارچه سازی کامل نمود. هدف این طرح تثبیت نفوذ امپراتوری چین در عمق مغولستان، تبت و سرزمینی که امروزه «سین کیانگ» نامیده میشود، بود. چین میرفت که به مقتدرترین حکومت آسیا تبدیل شود و قادر به رقابت و مقابله با هر امپراتوری دیگر در روی کره زمین باشد. این نقطه اوج «دودمان چینگ» و در عین حال نقطه عطف آن هم بود. وسعت و ثروت به ظاهر بیکران چین، توجه امپراتوریها و شرکتهای تجاری غربی را که بیرون از محدوده بینش سنتی چین از نظام جهانی و دایره تمدنی آن عمل میکردند را برانگیخت.
توجه قدرتهای اروپایی به قدرت چین
برای نخستین بار در تاریخ، چین اینک با خارجیهایی که در صدد برکناری دودمان حکومتی و تصرف حاکمیت آن بودند روبرو نبود؛ در واقع مهاجمان جدید قصد داشتند نظام چین محوری را بکلی برچیده و آن را نابود سازند. این جوامع بیگانه (قدرتهای غربی) شیوهها و ابزارهای جدید صنعتی و علمی خلق کرده بودند که برای نخستین بار از صدها سال پیش به این طرف، از چین پیشی میگرفت. مهار نیروی بخار، راه آهن و شیوههای تازه تولید کالا و سرمایه در غرب باعث پیشرفتهای چشمگیر مخصوصاً در حوزه نظامی برای آنها شده بود. قدرتهای غربی که اینک سرشار از انگیزه سلطه جویی بودند و همین انگیزه آنها را وا میداشت که در قلمرو سلطه و نفوذ سنتی چینیها به پیش برانند، سیطره امپراتوری چین بر تمام مناطق اطراف و قدرت برتر آن را مضحک و مشمئزکننده تلقی کردند و به دنبال غلبه بر این قدرت شرقی رفتند. غربیها اکنون مصمم بودند که معیارهای خودشان را به هر قیمتی و حتی با اعمال زور بر چین تحمیل کنند.
سفر فرستاده بریتانیا به چین
در دهههای نخستین قرن هفدهم حضور شمار زیادی از بازرگانان اروپایی در سواحل جنوب شرقی چین توجه مقامات دولتی چینی را به خود جلب کرده بود. احساس نیاز و در ادامه درخواستهای مکرر غربیها برای ورود و انجام آزادانه تجارت و فعالیتهای اقتصادی در چین در نهایت در سفر «مک کارتنی» سفیر تام الاختیار پادشاه بریتانیا (به همراه هدایایی که نشاندهنده پیشرفت تکنولوژیکی آنها بود به منظور فریفتن ماموران دولتی و امپراتور چین)، به پکن ختم شد. امپراتور چین نیز وقتی از نیات و اهداف زیادهخواهانه آنها در ایجاد نفوذ و از بین بردن نظم و هارمونی مورد نظر چینی آگاه گشت با رعایت احترامات خاص در پاسخ به آنها چنین گفت:
«شما، اعلیحضرت، پادشاه بریتانیا که در آنسوی دریاها زندگی میکنید بنا بر تمایل خود در راستای بهرهگیری از نمودها و نعمتهای تمدن ما نماینده محترم خود را به همراه هدایایی به کشور ما اعزام داشتید. در رابطه با درخواست جنابعالی برای اعزام نمایندهای به دربار ما و بهرسمیتشناختن وی بهعنوان سفیر بریتانیا و تفویض مدیریت تجارت کشور شما با چین به این نماینده، این تقاضا با تمامی کاربردها و سنتهای دودمان ما مغایرت داشته و غیرقابلقبول است. ما نمیتوانیم اجازه بدهیم که او حین اقامت خود در پایتخت ما آزادی بیحدوحصر و یا برقراری ارتباط آزادانه با کشور خود را داشته باشد؛ بنابراین حضور چنین نمایندهای در میان ما هیچ منفعتی و امتیازی برای شما نیز نخواهد داشت.
در مورد طرح فرستاده شما برای توسعه تجارت میان بریتانیا و چین و منافع مشترك بالقوة، هم اینک مرحمت نشان داده و اجازه تجارت آزاد در «کانتون» را برای چندین سال به بریتانیا داده شده است و هر امتیازی بیشتر از این، دیگر بهکلی غیرمعقول است. ما به اشیا و ابزار عجیبوغریب و گرانقیمت دلبستگی نداریم. اگر ما با تفقد فرمان دادیم که خراجهایی را که آن اعلیحضرت تقدیم نمودند مورد پذیرش ما قرار بگیرند، صرفاً به لحاظ تقدیر از لطف شما برای ارسال آنها از راه دور بوده است. در غیر این صورت همانطور که سفیر شما هم ملاحظه کرده است ما خودمان همۀ این چیزها را داریم. در پایان به شما میگوییم که ما واقعیتها را با جزئیات مکفی برای شما شرح دادهایم. اکنون شما مقید و موظفید به احساسات ما احترام گذاشته و ازاینپس و برای همیشه این مرامنامه را نصب العین خود قرار داده و مطیع آن باشید تا بتوانید از برکات صلح ابدی بهرهمند شوید.»
واکنش اروپا به پاسخ روشن چینیها
با این حساب، حالا کاملاً روشن بود که طرح توسعه تجارت فراتر از حجمی که تا آن روز در جریان بود از نظر امپراتور چین منتفی است. بریتانیا چیزی که مطلوب و یا موردنیاز چین باشد برای عرضه نداشت و چین هم همه آنچه را که در محدوده قوانین و آییننامههای آن کشور مجاز بود به بریتانیا داده بود. مک کارتنی سفیر بریتانیا در بازگشت از چین، برنامه دستیابی به اهداف تمامیتخواهانه و استعمارگرانه از طریق نیروی نظامی را محاسبه مینمود. امپراتور چین که از ظرفیت رهبران غربی در اعمال خشونت و خونریزی کاملاً بیخبر بود، نمیدانست بریتانیاییها تا چه حد میتوانند برای قلمرو او ویرانی به بار بیاورند.
در واقع مک کارتنی در لحظه ترک خاک چین به ارزیابی شومی رسیده بود. او اینطور برآورد نمود که تنها چند کشتی بادبانی انگلیسی برای مقابله با تمام نیروی دریایی چین کافی خواهد بود. نظر او این بود که ظرف کمتر از نیمی از تابستان کشتیهای جنگی انگلیس میتوانند نیروی دریایی اندک و بدون تجهیزات نظامی جدید چین را به طور کامل در امتداد سواحلشان در هم کوبیده و ساکنین استانهای وابسته به دریا که عمدتاً از همین راه دریا امرارمعاش میکنند را به قحطی و مذلت بکشانند4.
جنگ، راهحل نهایی قدرتهای اروپایی
اکثریت قریب به اتفاق کشورها همواره متمایل به استفاده از هر فرصتی در روابط اقتصادی خارجی، در راستای منافع اقتصادی خود هستند. آنها در این راستا گاهی اوقات متوسل به جنگ میشوند تا بتوانند منافعشان را بیشازپیش توسعه دهند. تاریخ پر از نمونههای متعددی از این مورد است و درحالیکه کشورها اغلب چنین اهدافی را پنهان میکنند، ممکن است در بیان واضح آنها تردید کنند. بهعبارتدیگر، جنبه نادیده گرفته شده در خصوص درگیریها و جنگهای خونین، اهداف و منافع اقتصادی است. در همین راستا جنگهای تریاک که بین چین و بریتانیا در قرن نوزدهم اتفاق افتاد و پایان سلسله چینگ و یک قرن تحقیر را برای چینیها به دنبال داشت، نمونه خوبی برای بررسی این واقعیت است.
همانطور که قبلتر هم اشاره شد، چین یکی از بزرگترین اقتصادهای جهان، و تا قرن پانزدهم توسعهیافتهترین و تأثیرگذارترین امپراتوری دنیا بود و پایان این دوران زمانی بود که غربیها از راه دریا به چین رسیدند. در ابتدا این پرتغالیها و هلندیها بودند که به دنبال اهداف بلندمدت و دستیابی به منافع و فرصتهای تجاری به بندر کانتون (گوانگجوی فعلی) آمدند. سپس به دنبال آنها بریتانیاییها، فرانسویها و آمریکاییها در جستجوی دستاوردهای تجاری مدنظرشان به سواحل چین نزدیک شدند. بایستی اشاره گردد که تمایلات و اهداف استعمارگرانه این قدرتهای غربی برای باز کردن بازارهای جدید برای کالاها و رشد اقتصادیشان موجب ورود چین به دورهای از رکود و چالشهای پیدرپی گردید5.
تلاش بریتانیا برای نفوذ و تسخیر اقتصاد چین
در قرن نوزدهم، به ویژه بریتانیا که بزرگترین امپراتوری استعماری جهان را ایجاد کرده بود، به دنبال ورود به بازار بزرگ چین افتاد. آنها مجبور بودند برای تجارت و ارتباط با چین هر ساله مبلغ زیادی را بهعنوانمثال برای واردات چای به امپراتوری «چینگ» پرداخت کنند. چیزی که بریتانیاییها میخواستند این بود که آزادانه و بدون تعرفه با طرف چینی تجارت کنند تا شاید بتوانند شکاف واردات و صادرات و کسری تجاری خود در ارتباط با چین را جبران کنند. در طرف دیگر، چینیها برای قرنها سیستم اقتصادی درونگرا که در راستای باورها و واقعیات موجودشان بوده را اتخاذ کرده بودند. در واقع از نظر چینیها، نیاز مبرمی به واردات کالاهای بریتانیایی یا هر جای دیگر وجود نداشت. در آن زمان تنها یک بندر چینی به نام «کانتون» (گوانگجو) برای بازرگانان خارجی جهت تجارت و فقط در ماههای اکتبر تا مه فعال بود6.
در واقع تنها کالایی که چینیها در تجارت خود با بریتانیا در مقابل چای خود میپذیرفتند، نقره بود. اما پس از مدتی بریتانیا شروع به انتقال تریاک تولیدی در هند از مسیرهای مخفی به چین کرد. چینیها قبلاً هم از تریاک در طب سنتی استفاده میکردند، اما تدریجاً وابستگی پیشبینینشده به تریاک در چین فراگیر شد و در اواخر قرن هفدهم به طور فزایندهای روند روبهرشدی را آغاز نمود. به همین خاطر امپراتوری چینگ برای جلوگیری از فراگیری آثار سوء این ماده در سال 1729 و بعداً در سال 1796 تجارت تریاک را با اتخاذ اقدامات سختگیرانهای ممنوع کرد. این اقدام طبیعتاً موجب خشم بریتانیاییها شد.
با ازدسترفتن تنها روزنه بریتانیا برای نفوذ به بازار و البته جامعه چین، آنها بلافاصله گزینه جنگ را علیه امپراتوری چینگ در سال 1839 انتخاب نمودند. توجیه بریتانیا برای این اقدام این بود که قصد خروج چین از انزوا و تجارت با آنها را دارد، درحالیکه با رصد و دریافت این امر که دولت چینگ از قدرت نظامی و نیروی دریایی متناسب با نیروهای بریتانیا برخوردار نیست، قصد داشت اقدامات استعمارگرایانه خود را این بار در چین دنبال کند و شرایط یکجانبه خود در تجارت با چین را بهطرف مقابل تحمیل کند. چین که تا آن زمان بر اساس سنن و راهبردهای خاص، توانسته بود بدون نیاز به ارتباط باقدرتهای آن روز مانند بریتانیا یا پرتغال، هلند و فرانسه، به طور مستقل از لحاظ اقتصادی به پیشرفت ادامه دهد، به دلیل کاستیها و ضعف در حوزه نظامی ناگهان مجبور شد به طرز دردناکی با چهره زشت استعمار و تجاوز خارجی مواجه شود. اما قبل از پرداختن به جنگ تریاک و آثار مخرب آن بر حاکمیت و استقلال چینیها بایستی چگونگی نفوذ و رخنه بریتانیاییها به چین و داستان ورود تریاک را بررسی کرد7.
گسترش امپراتوری استعماری بریتانیا و اروپا در دنیا
کشورهای اروپایی از آنجا که در تجارت خود با چین دست برتر را نداشتند، سعی میکردند تا کسری بودجه خود را با نقرهای که در مناطق مختلف آمریکای تازه فتحشده استخراج میکردند، جبران کنند. این نقرهها در مقادیر زیادی به سمت چین روانه میشد و به ارز تجاری اصلی تبدیل شد. در اواسط تا اواخر قرن هجدهم، کشورهای غربی از سطوح بالاتر صنعتیشدن خود برای تضمین برتری نظامی قاطع و تسخیر و استعمار تقریباً کل نیمکره جنوبی استفاده کردند. در میان کشورهای غربی، انگلستان اولین کشوری بود که به مرحله پیشرفته صنعتیشدن دست یافت. البته دلیل خاصی هم برای آن وجود داشت: «استعمار».
امپراتوری بریتانیا بخش عظیمی از ثروت خود را از مستعمرات خود به دست میآورد؛ البته مستعمرات بریتانیا در کنار اینکه منابع طبیعی موردنیاز را تأمین میکردند، نقش مهمی نیز بهعنوان «بازار اسیر» تولیدکنندگان و کمپانیهای بریتانیایی ایفا میکردند. این ثروت و این نوع بازار، در کنار جمعیت نسبتاً کم انگلستان، با استخراج سوختهای فسیلی (زغالسنگ) مستعمرات و تولید فولاد و ماشینآلات در نهایت منجر به توسعه علمی و تکنولوژیکی و صنعتیشدن بریتانیاییها شد. در نتیجه در طول قرن هجدهم و نوزدهم، انگلستان ثروتمندترین و قدرتمندترین کشور جهان محسوب میشد و ثروت آن باتوجهبه درنظرگرفتن گستره مستعمراتش در سراسر دنیا مشهود بود. قدرتهای اروپایی، جهان خارج از جمله بیشتر آفریقا، آسیا و آمریکا را از طریق نیروی نظامی و همراه با خشونت به زیر سلطه و استعمار خود درآوردند و در نهایت در اوایل تا اواسط قرن نوزدهم نیز به چین رسیدند. در طول قرنهای گذشته تجارت اروپاییها (مخصوصاً بریتانیا) با چین، کسری تجاری بزرگی را برای آنها به همراه داشت و اکنون آنها به دنبال تعادل بخشیدن به این وضعیت بودند. انگلیسیها تنها راه برای ایجاد نفوذ و سپس وابستگی و در نتیجه تغییر شرایط به نفع خود را در «تریاک» یافتند8.
تبدیل نقره به ارز اصلی معاملاتی بین چین و اروپا
قبل از معرفی تریاک، نقره ابزار اصلی تجارت بین اروپا و چین بود. البته تأکید بر نقره نتیجه تحولات داخلی در اروپا (بریتانیا) و هم چین بود که نقره را به منطقیترین منبع برای واردات کالاهای چینی تبدیل کرد. اما از بزرگترین تحولات داخلی در چین، تغییر تدریجی در نحوه استفاده چینیها از نقره و افزایش وابستگی آنها بود. این تغییر زمانی آغاز شد که نقره به نحو قابلتوجهی به مالیات موردنظر حکومت در سال 1068 تبدیل شد. استفاده از نقره برای پرداخت مالیات همچنان درحالرشد بود و در سال 1436، نقره ارز اصلی برای پرداخت مالیاتهای زمین در چین بود. در نهایت تصویب اصلاحات «تغییر یکپارچه» در سال 1581 همه را ملزم به پرداخت مالیاتهایشان به نقره نمود. اجرای این اصلاحات مالیاتی دیگر تنها با استفاده از منابع نقره داخلی امکانپذیر نبود، بلکه، دریافت نقره حاصل از تجارت خارجی آنها با بریتانیاییها، این مورد را ممکن ساخت. درواقع به دلیل اصلاحات مالیاتی جدید، بسیاری از بازرگانان و تجار چینی در ازای کالاهای چینی از طرفهای غربی تنها خواستار نقره بودند. در نتیجه، نقره به یک ابزار رایج اروپایی برای تجارت با چین تبدیل شد و در طول زمان بهعنوان رسانه اصلی تجارت فیمابین تأیید گردید9.
به این عامل باید ظهور و شدت بهرهبرداریهای استعماری بریتانیا از معادن نقره در اقصینقاط جهان را نیز اضافه نمود. تقاضای روبهرشد اروپا برای فلزات گرانبها منجر به افزایش استخراج نقره از سوی بریتانیاییها بین سالهای 1451 تا 1540 شد10. تولید نقره در این زمان به دلیل کشف شیوهها و فناوریهای جدید در زمینه معادن، و همچنین استفاده شدید از نیروی کار بردگان آفریقایی به شدت افزایش یافت11. با این افزایش در تولید نقره، به طورکلی کشورهای اروپایی و مخصوصاً بریتانیا میتوانستند به راحتی از نقره بهعنوان وسیلهای برای تجارت استفاده کنند و فرصتهای جدیدی برای ورود به مناطق دیگر از جمله چین به دست آوردند. نکته مهم اینکه رخدادن این تحولات اروپایی، همان زمان با شیوع استفاده چینیها از نقره برای پرداخت مالیات بود؛ درواقع در نتیجه افزایش تقاضای چین، نقره در این کشور ارزشمندتر از هر جای دیگری شد. بنا بر اسناد، ارزش نقره در آن زمان در چین بیش از دو برابر ارزش آن در اسپانیا بود که البته نسبت به بسیاری از کشورهای اروپایی دیگر نیز همین نسبت وجود داشت که در نتیجه چین را به مقصد اصلی نقره جهان تبدیل کرد12. تمامی این عوامل باعث شد تا نقره به کالای اصلی در تجارت بین چین و بریتانیا تبدیل شود.
گسترش تجارت چای و نقره بین چین، هند و بریتانیا
پس از توسعه سیستم تجاری اروپا و چین و البته ورود منظم نقره به سرزمین میانه، بریتانیاییها کمکم سیستم تجاری جدید را با انحصار خود شکل دادند. این سیستم جدید بر اساس یک مثلث تجاری بین بریتانیا، چین و هند ایجاد شده بود که در اواخر قرن هجدهم توسعه بیشتری پیدا کرد. این رونق در نتیجه تمایل زیاد بریتانیا برای واردات چای از چین بود که عمدتاً بین سالهای 1781 و 1790 آغاز شد. در آن دهه، کل صادرات چای بریتانیا از کانتون، تنها بندر تجاری چین که اجازه تجارت به غربیها را میداد، بیش از 20 درصد نسبت به دهه قبل افزایش یافت و از 33 درصد به 54 درصد افزایش یافت. بریتانیا به سرعت انحصار صادرات چای چین را به دست آورد و در سالهای 1801 تا 1810، 80 درصد کل سهم چای چین را از آن خود نمود13. این مثلث تجاری سود و ثروت زیادی برای بریتانیا و البته افزایش وابستگی چین به این سیستم خاص تجاری بریتانیا را به دنبال داشت.
در اوایل، این سیستم مثلثی مبتنی بر واردات بریتانیا در درجه اول با صادرات نقره به چین در حال گسترش و گویا به نفع پکن هم بود. بالاترین سطح آن بین سالهای 1821 تا 1830، سرمایهگذاری «شرکت هند شرقی» در کالاهای چینی بیش از 19 میلیون پوند بود که بیش از 90 درصد آن پرداخت برای چای چینی بود. بر اساس اعلام وزارت خزانهداری بریتانیا در اوایل قرن نوزدهم، یک دهم کل درآمد بریتانیا از فروش چای چینی بود و در مدت زمان 24 سال یعنی بین سالهای 1814 و 1837 در مجموع 82،640،531 پوند جمع درآمد انگلیسیها از چای بود. امپراتوری بریتانیا از سرمایه گذاریهای خود در چای سود زیادی کسب میکرد، بنابراین تمایل به رشد این تجارت داشت. چای همچنین در توسعه بیشتر سیستمهای تجارت جهانی بریتانیا بسیار مهم بود.
به دلیل انحصار بر صادرات چای چینی، بریتانیا به یک صادرکننده عمده چای به بقیه جهان تبدیل شد که همین امر توسعه حمل و نقل بریتانیا را در سراسر دنیا تقویت و ترویج میکرد. از طرفی، مصرف چای مادهای دیگر به نام «شکر» را نیز با خود به همراه داشت که بریتانیاییها برای به دست آوردن آن و ایجاد انحصار در صادرات آن شبکههای تجاری خود را گسترش داده و بر اقدامات استعماری خود در هند و دیگر مناطق افزودند. اما رفته رفته طرح انگلیسیها برای بازگشت نقرههای خود از چین کلید خورد و اوضاع برای امپراتوری چینگ رو به وخامت گذاشت14.
جایگزینی نقره با تریاک در معاملات و آغاز سقوط اقتصاد چین
با وجود منافع بسیار تجارت چای برای بریتانیا، آنها همچنان در مقابل بهطرف چینی فقط نقره میپرداختند، و خبری از کالا یا واسطه دیگری نبود. بریتانیاییها برای اینکه بتوانند بیشترین سود را از این سیستم تجاری به دست بیاورند، باید بهجای نقره، کالاهای دیگری را به چین صادر میکردند تا از تخلیه ذخایر نقره خود جلوگیری کنند. این پروسه در اواخر قرن هجدهم، آغاز گردید. سیستم تجاری که اکنون انحصار در صادرات چای چین را در دست داشت تدریجاً شروع به صادرات کالاهای دیگر از طریق هند به چین نمود. در این میان تریاک از جمله مهمترین این کالاها بود. البته چینیها در طول تاریخ، از تریاک در روشهای سنتی درمان پزشکی استفاده میکردند؛ اما بریتانیا از طریق شرکت هند شرقی خود، تریاک تولیدشده در هند را از طریق قاچاق به چینیها میفروخت که با افزایش این روند باعث شد این ماده از استفاده درمانی خارج و به نحو گستردهای در اختیار تمام جامعه چین قرار بگیرد.15
شرکت هند شرقی بریتانیا انحصار تریاک را در بنگال در سال 1773 و در بمبئی در سال 1830 به دست آورد. از دهه ۱۷۷۰ این شرکت تجارت تریاک خود در بندر کانتون چین را شدت بخشید و در آن زمان اغلب تریاک را با چای نیز مبادله میکرد. حجم این تجارت قاچاق به حدی افزایش یافت که فروش تریاک به چینیها توسط شرکت هند شرقی در مدت زمان 40 سال به حدود 75 تن رسید. لازم به ذکر است که فروش تریاک در انگلستان و اطراف آن ممنوع بود، درحالیکه فروش به کشورهای مستعمره با قیمت کم رو به افزایش بود. تدریجاً بریتانیا با استفاده از سیستم تجاری مدنظر خود تریاک هند را از کانالهای مختلف رسمی و مخفی و با قیمت کم به چین سرازیر میکرد و در مقابل از واسطهها و دلالان این ماده بهجای چای، نقره دریافت میکرد.
در واقع، معرفی تریاک نقطه عطف بزرگی در تجارت بین بریتانیا و چین بود، زیرا آنها برای اولین بار محصولی داشتند که چینیها بیشتر از نقره خواستار آن بودند. نتیجه تغییر به تریاک در تجارت بریتانیا و چین، سود چندبرابری برای بریتانیا بود، زیرا برای اولین بار مسیر نقره بالعکس و از چین به بریتانیا بود.16. بریتانیاییها از طریق این سیستم نه تنها واردات چای را از چین افزایش میدادند بلکه در مقابل بهجای پرداخت نقره تریاکی را که کم کم تمام جامعه چین را به خود وابسته کرده بود به آنها میدادند؛ آنهم تریاکی که در مزارع هند با نیروی کار هندی و با هزینه کم تولید شده بود. همانطور که گفته شد، افزایش مصرف و وابستگی چینیها به تریاک باعث ایجاد روند خروج نقره از این کشور نیز شد.
تریاک؛ عامل نابودی امپراتوری چینگ و اقتصاد چین
تأثیر تغییر سیستم تجاری بریتانیا و چین و معرفی تریاک در جایگزینی نقره بهعنوان واسطه تجارت در این سطح نماند و اثرات مخرب متعددی بر جامعه چین گذاشت که در نهایت منجر به نابودی این امپراتوری شد. درواقع این تغییر در کنار تأثیرات اجتماعی در نهایت اقتصاد چین را فلج کرده و آن را در برابر امپریالیسم غربی آسیبپذیر نمود. در تأیید این گزاره این جمله از «هوانگ سیو تزه» رئیس دیوان تشریفات دولتی چین در سال 1838 که در عریضهای به امپراتور اعلام نمود که: «روند روبهرشد مصرف تریاک خارجی، ریشه تمام مشکلات کشور میباشد» شایان توجه است. استفاده گسترده از تریاک به دلیل ماهیت بسیار اعتیادآور این ماده مخدر، شروع به ایجاد اثرات منفی بر امپراتوری چین و مردم آن نمود.
جالب است که در گزارشی در پارلمان بریتانیا در سال ۱۸۴۰ اینطور درباره اثرات سوء این ماده توضیح میدهند: «کسانی که از این ماده استفاده میکنند، با ضعف شدید بدنی، تخریب وضعیت ظاهری، تخریب و پوسیدگی دندانها و موارد دیگر روبهرو میشوند؛ این وضع تا حدی میرسد که افراد خود بهوضوح، اثرات ویرانکننده آن را میبینند، اما نمیتوانند از مصرف آن خودداری کنند.» این داروی اعتیادآور باعث مشکلات گستردهای برای سلامتی مردم چین شد، اما اثرات مخرب آن در اینجا متوقف نمیشود. تریاک برخی از مسائل اجتماعی دیگر را نیز ایجاد کرد که شیوه زندگی چینیها را تغییر داد. در مشاهداتی که در راستای همان گزارش پارلمان بریتانیا انجام شد، یکی از اعضای پارلمان اعلام میکند که: «مصرفکنندگان ماده مخدر تریاک، کمکم به افرادی بیمصرف و تنبل تبدیل میشوند که هیچ هدف مفیدی در زندگی ندارند».
نابودی منابع انسانی در چین با گسترش مصرف تریاک
این روند تنبلی و بیهودگی در چین رایج گردید، چرا که مردم روزبهروز بیشتر به این ماده مخدر معتاد میشدند. کارگران اغلب از تریاک استفاده میکردند که این امر منجر به افزایش نزاع بین آنها و همچنین با کارفرمایانشان میشد. بنا بر یافتههای کارشناسان و مورخین: «در قرن نوزدهم، گزارشهایی دراینخصوص به مراکز دولتی ارسال میشد که چنانچه عرضه تریاک برای کارگرها شکست بخورد، آنها معادن را ترک میکنند». با این حال، کارگران تنها افرادی نبودند که به تریاک وابسته شده بودند.
به دلیل استفاده گسترده از این ماده، زندگی بسیاری از افراد مختلف از مشاغل و موقعیتهای اجتماعی مختل و گرفتار آن شده بود. در گزارشی از مبلغان مسیحی انگلیسی در چین آمده که: «معلمان درحالیکه در مقابل دانشآموزان خود تریاک میکشند همزمان با ناراحتی میگویند: در کنار هر چیز دیگری که یاد میگیرید، بدانید که مصرف تریاک بلای آسمانی برای چین است». مصرف تریاک به حدی در جامعه چین فراگیر شده بود که بعدتر علیرغم ممنوعیت مصرف آن از سوی دولت مرکزی، در هر طرف مشاهده میشد. این درک از اثرات منفی تریاک در دولت بریتانیا نیز وجود داشت، اما مقامات دولتی همیشه وسیلهای برای توجیه این تجارت پیدا میکردند.
تجار و مقامات بریتانیایی، آسیبهایی که این ماده مخدر در جامعه چین ایجاد میکرد را نادیده میگرفتند و به افزایش صادرات تریاک خود ادامه میدادند و از این تجارت مخرب و ویرانگر سود فراوانی به دست میآوردند17.
تاثیر منفی تجارت تریاک بر صادرات و واردات کالاهای مفید
تجارت تریاک تأثیرات عمده دیگری نیز بر اقتصاد چین داشت. از آنجا که روند تجارت تریاک به طور طبیعی کاملاً غالب شده بود، شروع به تأثیر منفی بر تجارت کالاهای دیگر کرد. بنا بر دریافت «لین زشو»، فرماندار و نماینده امپراتوری در 1838، تقریباً در هر زمینهای در تجارت کالاها کاهش چشمگیری در حال رخدادن بود. او فهمید که بازرگانان تنها میتوانند نیمی از حجم کالاهایی را که بیست یا سیسال پیش میفروختند، بفروشند؛ درواقع تریاک جای نیمه دیگر را گرفته بود. این نفوذ تریاک به بازارهای محلی چین به مسئلهای مبرم تبدیل شد، چرا که بسیاری از تجار چارهای جز فروش مواد مخدر نداشتند؛ جرمی که در آن زمان حتی مجازات مرگ را به دنبال داشت. با این حال، بزرگترین تأثیر اقتصادی تجارت تریاک را میتوان تخلیه ذخایر نقره چین به بریتانیا در نظر گرفت؛ موردی که این تجارت پرسود را برای انگلیسیها بسیار ارزشمندتر میکرد.
بنا بر استدلال برخی از مورخان «این روند، احتمالاً بیش از هر چیز دیگری، تراز تجاری چین را برای اولینبار در تاریخ خود نامطلوب کرد.» معرفی تریاک از سوی بریتانیا، رابطه تجاری که به طور کامل به نفع چین بود را تغییر داده و مسیر آن را برعکس نمود. چین که پیشازاین هرگز چنین وضعیتی را تجربه نکرده بود، نشانههای بحران اقتصادی را مشاهده نمود. با ذخایر نقره کمتر موجود در چین، این فلز گرانبها کمیاب شد و بسیاری از مردم مجبور به استفاده از سکههای مس بهعنوان پول رایج شدند. این وابستگی به مس مشکلساز بود، زیرا هیچگونه برابری نرخ بین مس و نقره در چین وجود نداشت و سکههای مسی ارزش کمتری داشتند. در نتیجه کمبود نقره منجر به ایجاد بحران پولی شد و در نتیجه ارزش پول ملی چین را به طور چشمگیری کاهش داد. این تغییر با سرعت بسیار زیادی رخ داد و از سالهای 1828 تا 1836، محمولههای نقره و طلا به ارزش بیش از 39 میلیون دلار از کانتون به بریتانیا صادر شد.
جنگ تریاک و شروع دوران سقوط چین
با وجود اینکه درخواستها و اصرار انگلیسیها برای ورود به چین از سوی امپراتور رد شد؛ اما آنها تدریجاً به ایجاد وابستگی و نابودی نظام اجتماعی و اقتصادی چین روی آوردند و موانع پیشروی خود برای نفوذ به آنجا و بهرهبرداری از منافع بیشمار این سرزمین پهناور را از بین بردند. بعد از این، تمام چیزی که انگلیسیها برای چین و مردم آن به همراه خود آوردند، جنگ، خونریزی، غارت و چپاول بود.
پس از ممنوعیت واردات تریاک و اتخاذ اقداماتی در راستای مقابله با برنامههای مخرب بریتانیا با استفاده از این ماده مخدر در جامعه چین، بریتانیا نیروی دریایی و تجهیزات نظامی خود را به سواحل جنوبی چین آورد. جای تعجب نیست که عدم برابری بین فناوری و تجهیزات نظامی طرفین نتیجه جنگ را در 1842، و پس از گذشت تنها دو سال از آغاز آن، به نفع بریتانیا، و با تحمیل حدود 20 تا 25 هزار کشته به چین در مقابل تنها 69 بریتانیایی به بدترین نحو به ضرر طرف چینی رقم زد.
علاوه بر این، بهعنوان بازندگان جنگ، چینیها مجبور شدند تا واگذاری مجموعهای از امتیازات و پرداخت غرامتها را به طرف بریتانیایی متعهد شوند که با امضای پیمان «نانجینگ» در اوت 1842 انجام گرفت. به طور دقیق این عهدنامه شامل تفویض حاکمیت هنگ کنگ به بریتانیا جهت ایفای نقش بهعنوان مرکز تجارت تریاک بریتانیاییها، گرفتن امتیاز تجارت در پنج بندر دیگر چین (شانگهای، گوانگدونگ، فوجو، نینگبو و شیامن)، پرداخت خسارت به بریتانیا برای از دست رفتن سود احتمالی در تجارت تریاک در طول جنگ و تمامی هزینههای دیگر جنگ بود.
سقوط آزاد اقتصاد چین بعد از جنگ
در واقع در آغاز قرن بیستم، چین به طور کامل مستعمره شده بود و در ادامه با دادن امتیازات ارضی مختلف تحت کنترل بریتانیا، فرانسه، آلمان، ژاپن، ایالات متحده، بلژیک و پرتغال درآمد. چینیها با مشاهده و احساس قدرت غربیها، شیوهها و پیشرفتهای صنعتی و فناورانه جدید آنها، اهمیت صنعت برای بقای ملی برای چینیها فراموش نشدنی بود18. مجموعه معاهداتی که در ادامه جنگ بر چین تحمیل شد، نهتنها بهخاطر اهداف تجاری بلکه در راستای تلاشهای استعماری غربیها و بهویژه بریتانیاییها بود. معاهده نانجینگ و معاهدات تکمیلی پس از آن، مصونیتهای برونمرزی و دیپلماتیک مطلق را برای شهروندان و نمایندگان بریتانیایی که در پنج بندری که قبلاً ذکر شد، ایجاد نمود. این قانون به این معنی بود که آنها در حالی که در داخل شهرها و مرزهای چین آزادانه فعالیت میکردند، تحت قوانین چین قرار نمیگرفتند و اساساً حاکمیت چین در خصوص آنها بیمعنی بود.
در ادامه با تحمیل معاهدات مشابه از سوی فرانسه و آمریکا، چین برای اولینبار امپریالیسم و استعمار را تجربه و وارد دورهای از تحقیر در مقابل قدرتهای غربی شد. با افزایش نفوذ و وابستگی به تریاک، چین در نهایت مجبور شد به قدرتهای استعماری که قرنها در مقابل آنها مقاومت کرده و زیر بار درخواستهای زیادهخواهانه آنها نرفته بود، تسلیم شود.
منابع:
- 1. Anirudh, 2015. 10 MAJOR ACHIEVEMENTS OF SONG DYNASTY OF CHINA, Learnodo-newtonic
- 2. Britannica, Tang dynasty (Chinese history), 2023.
- 3. Britannica, Qing dynasty (Chinese history), 2023.
- 4. Kissinger, H. (2011). On China. United Kingdom: Penguin Books Limited.
- 5. KALIPCI, M. (2018). Economic Effects of the Opium Wars for Imperial China: The Downfall of an Empire. Bolu Abant İzzet Baysal Üniversitesi Sosyal Bilimler Enstitüsü Dergisi, 18(3), 291-304.
- 6. Brown, John (2004). “The Opium Wars”. Military History, 21(1): 34-42.
- 7. KALIPCI, M. (2018). Economic Effects of the Opium Wars for Imperial China: The Downfall of an Empire. Bolu Abant İzzet Baysal Üniversitesi Sosyal Bilimler Enstitüsü Dergisi, 18(3), 291-304.
- 8. Zhongqiu Yao, 2023. Five Centuries of Global Transformation: A Chinese Perspective (On the Threshold of a New International Order). WEN HUA ZONG HENG Quarterly Journal of Chinese Thought.
- 9. Budetti, Dominic V., "From Silver to Opium: A Study of the Evolution and Impact of the British-Chinese Trade System from 1780 to 1842" (2016). Undergraduate Library Research Awards. 1.. .
- 10. D. A. Brading and Harry E. Cross, “Colonial Silver Mining: Mexico and Peru,” The Hispanic American Historical Review 52, no. 4 (1972): 545.
- 11. Brading and Cross, “Colonial Silver Mining,”
- 12. Dennis Owen Flynn and Arturo Giraldez, “Cycles of Silver: Global Economic Unity through the Mid-Eighteenth Century,” Journal of World History 13, no. 2 (2002): 393.
- 13. Tan Chung, “The Britain-China-India Trade Triangle (1771-1840),” Indian Economic Social History Review 11, no. 4 (1974): 412.
- 14. Budetti, Dominic V., "From Silver to Opium: A Study of the Evolution and Impact of the British-Chinese Trade System from 1780 to 1842" (2016). Undergraduate Library Research Awards. 1.
- 15. Frank Dikötter, Lars Laamann and Zhou Xun, “Narcotic Culture: A Social History of Drug Consumption in China,” The British Journal of Criminology 42, no. 2 (2002): 317.
- 16. Warren Bailey and Lan Truong, “Opium and Empire: Some Evidence from Colonial-Era Asian Stock and Commodity Markets,” Journal of Southeast Asian Studies 32, no. 2 (2001): 174.
- 17. Budetti, Dominic V., "From Silver to Opium: A Study of the Evolution and Impact of the British-Chinese Trade System from 1780 to 1842" (2016). Undergraduate Library Research Awards. 1.
- 18. Kho, T. Y. (2014). Eurocentrism, modernity and Chinese sociality: An ethnographic study of everyday socio-cultural life in new-millennium China (Doctor's thesis, Lingnan University, Hong Kong).
بدون دیدگاه