افسردگی در جامعه آمریکا و نگرانی مراکز پیشگیری و درمان

امروزه افسردگی به یک نگرانی فزاینده در آمریکا تبدیل شده است. مطابق نظرسنجی مؤسسه گالوپ در سال 2023 حدود 29 درصد از آمریکایی‌ها به طورکلی به نوعی از افسردگی مبتلا شده‌اند. 17.8 درصد این افراد، هم اکنون به شدت درگیر علائم و نشانه‌های افسردگی هستند. به گفته کارشناسان وضعیت افسردگی در جامعه آمریکا در حال حاضر در مقایسه با دوره همه‌گیری کرونا بدتر شده و آمارها از رشد بی‌سابقه آن خبر می‌دهند. در واقع نظرسنجی‌ها و تحقیقات موسسه گالوپ اطلاعاتی را بیان می‌کنند. آن‌ها می‌گویند حدود 18 درصد از بزرگسالان آمریکایی (بیش از 1 نفر در هر 6 نفر) اعلام کرده‌اند که افسرده یا تحت درمان برای افسردگی هستند. میزان افسردگی، از سال 2015 و زمانی که گالوپ اولین بار نظرسنجی درباره این موضوع را آغاز کرد، جهش بیش از 7 درصدی را نشان می‌دهد.

افسردگی

بر اساس داده‌های سال 2020-2019 از سلامت روان مردم آمریکا، حدود 20.78٪ از بزرگسالان، یا حدود 50 میلیون آمریکایی، درگیر اختلالات روانی از جمله افسردگی هستند. مطابق آمار حدود 21 میلیون بزرگسال در ایالات متحده (8.4٪) یک دوره شدید افسردگی را تجربه کرده‌اند. در این میان زنان بیشترین احتمال ابتلا به افسردگی شدید را داشته‌اند. طبق آمار مؤسسه ملی بهداشت روان آمریکا، نرخ شیوع افسردگی در میان زنان 10.5 درصد برآورد شده، در حالی که این رقم برای مردان 6.2 درصد است. همچنین افرادی که دورگه یا اصطلاحا دونژاده می‌باشند، با نرخ 15.9 درصد، بیشترین میزان ابتلا به افسردگی شدید در آمریکا را داشته‌اند.

زنان و جوانان، افسرده‌ترین در جامعه آمریکا

امروزه از هر 10 جوان آمریکایی بیش از یک نفر درگیر بیماری افسردگی است. در زندگی، مدرسه، کار، یا روابط خانوادگی این افراد تغییرات بزرگی به وجود می‌آید. 17 درصد از افراد 12 تا 17 ساله آمریکایی یک دوره افسردگی شدید را در سال گذشته تجربه کرده‌اند. طبق گزارش مؤسسه ملی سلامت روان آمریکا، افراد جوان 18 تا 25 ساله در معرض بالاترین خطر ابتلا به دوره‌های افسردگی شدید هستند.
آدام سیولی، رئیس بخش پزشکی و روانپزشکی مرکز Caron Treatment Centers در ایالت پنسیلوانیا می‌گوید: «مطالعه اخیر مؤسسه گالوپ نشان داد که 29 درصد آمریکایی‌ها به افسردگی مبتلا شده‌اند. همچنین زنان و جوانان بیشتر در معرض ابتلا به این بیماری هستند».
طبق گزارش بنیاد Kaiser Family Foundation، میانگین میزان افسردگی و اضطراب در ایالات متحده 32.3٪ است. در ایالات متحده، افسردگی مصرف مواد را به دنبال دارد. این جریان به افزایش 50 درصدی مرگ و میر ناشی از مصرف بسیار زیاد مواد مخدر، بین سال‌های 2019 تا 2021، منجر شده است.

نوجوانان و خودکشی

خودکشی نوجوانان

اکنون لوئیزیانا با ثبت نرخ 39% بیشترین میزان گسترش بیماری افسردگی را دارد و وایومینگ 33 مرگ بر اثر خودکشی ناشی از افسردگی، به ازای هر 100.000 نفر را به ثبت رساند. این ارقام، بالاترین رکوردهای مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری‌های آمریکا(Centers for Disease Control and Prevention (CDC)) هستند. به طور دقیق، طبق داده‌های «بنیاد آمریکایی پیشگیری از خودکشی(American Foundation for Suicide Prevention)»، بالاترین میزان خودکشی ناشی از افسردگی بین بزرگسالان 85 ساله یا بالاتر، با نرخ 22.39 در هر 100.000 نفر، دیده می‌شود. پس از آن، در رتبه دوم افراد 75 تا 84 سال با نرخ 19.46 در 100.000 نفر قرار دارند. در نهایت رده سنی 25 تا 34 سال با نرخ 19.48 خودکشی در هر 100،000 دیده می‌شود. اما این ارقام، در مجموع آمار رو به افزایش و نگران‌کننده‌ای برای جامعه آمریکا می‌باشد.

پزشکان عمومی آمریکا و مراجعه افراد

در سراسر آمریکا، گروه‌های نژادی و قومیت‌های خاص در معرض خطر بیشتر ابتلا به افسردگی هستند. داده‌های سال 2020 در گزارش CDC به ما می‌گوید که در حال حاضر آمریکایی‌های لاتین‌تبار یا هیسپانیک با نرخ شیوع 40.3 درصد، و به دنبال آن نژادهای دیگر (مثل بومیان آمریکایی و آسیایی‌ها) با نرخ 31.4 درصد، بیشترین احتمال ابتلا به افسردگی را دارند. پس از آن‌ها سیاه پوستان با نرخ شیوع 27.7 درصد و سفیدپوستان آمریکایی با 25.3 درصد قرار دارند.
عدم توجه کافی متخصصین و کارشناسان این حوزه در تشخیص و درمان، از جمله عوامل شیوع گسترده اختلال افسردگی در جامعه کشور آمریکا می‌باشد. پزشکان عمومی در آمریکا اولین کسانی هستند که ممکن است افراد مبتلا به افسردگی، جهت گزارش علائم خود به آن‌ها مراجعه کنند. اما از نظر آماری، 50 درصد از تشخیص‌های افسردگی در رجوع به این پزشکان ثبت نمی‌شود. همچنین بر اساس آمار مؤسسه سلامت روان آمریکا(Mental Health America)، دریافت درمان‌های مناسب و برخی دیگر از مسائل سلامت روان، در 28.2 درصد از بزرگسالان این کشور از نظر مالی، یک چالش مهم تلقی می‌شود.

تراپی

مراقبت‌های بهداشت روانی، عدم توانایی مالی

حدود 42 درصد از بزرگسالان آمریکایی اعلام کرده‌اند که به دلیل عدم توانایی مالی، مراقبت‌های موردنیاز جهت درمان اختلالات این بیماری را دریافت نکرده‌اند. در حقیقت، یکی از موانع مهم در مسیر مراجعه آمریکایی‌ها جهت دریافت مراقبت‌ها و درمان‌های جامع سلامت روان، نداشتن بیمه درمانی است. در این ‌خصوص، از بین بزرگسالانی که بیماری‌های روانی از جمله افسردگی دارند، 10 درصد فاقد بیمه درمانی هستند. این رقم برای آمریکایی‌های لاتین‌تبار تقریباً دو برابر بیشتر است، و حدود 19٪ از آن‌ها فاقد بیمه درمانی هستند. اکنون یافتن مراقبت‌های بهداشت روانی نسبت به قبل از همه‌گیری سخت‌تر است. داده‌های فدرال نشان می‌دهد که حدود نیمی از مردم ایالات متحده در منطقه‌ای بدون متخصص بهداشت روان زندگی می‌کنند. حتی آمریکا اگر بخواهد این مشکل را حل کند، به 8500 متخصص نیاز دارد. اکثر مردم برای مراقبت از سلامت روان به پزشک خانواده متکی هستند.
لوری پیبرت(Lori Pbert)، متخصص روانشناسی بالینی و استاد دانشکده پزشکی چان دانشگاه ماساچوست، اختلالات سلامت روان و روند رو به رشد افسردگی در این کشور را یک «بحران» می‌خواند. مقاله اخیر نیویورک تایمز درباره افزایش «اختلال افسردگی مداوم(Persistent depressive disorder)» یا PDD در جامعه آمریکا بیان می‌کند که بنابر تخمین آن‌ها 2٪ از بزرگسالان ایالات متحده در سال گذشته این اختلال شدید را تجربه کرده‌اند.

ایالات متحده و خودکشی بر اثر افسردگی

بر اساس محاسبه جدید مرکز ملی آمار سلامت آمریکا، سال گذشته نزدیک به 50 هزار نفر در ایالات متحده جان خود را بر اثر خودکشی از دست داده‌اند. همچنین، بنابر اعلام این مرکز، آمار نهایی احتمالاً بیشتر خواهد بود. نرخ خودکشی اکنون در آمریکا به بالاترین سطح خود از سال 1941، یعنی زمانی که ایالات متحده وارد جنگ جهانی دوم شد، رسیده است. مطالعات نشان می‌دهد که خطر ابتلا به افسردگی در زنان تقریباً دو برابر مردان است. افراد سیاهپوست نیز سطح بالاتری از درگیری با مشکلات و مسائل اجتماعی و در نتیجه اختلال افسردگی را دارند. از سال 2014 تا 2019، میزان خودکشی در میان سیاه‌پوستان آمریکایی 30 درصد افزایش یافته است.

افسردگی در آمریکا

خودکشی

برخی از عوامل این روند رو به رشد

تعمیق مشکلات و مسائل اقتصادی

اندازه طبقه متوسط در جامعه این کشور به شدت کاهش یافته است و افراد بیشتری درگیر چالش‌های مالی و وضعیت عدم اطمینان شده‌اند. نظر کارشناسان و متخصصین روانشناسی از جمله دکتر رول میلر(Revel Miller) این است که در حال حاضر، ثروت به طور عادلانه بین شهروندان و طبقات مختلف توزیع نمی‌شود. هنگامی که افراد قادر به یافتن شغل یا کار مورد نظر خود با حقوق و مزایای معقول نیستند، احساساتی مانند به بن‌بست رسیدن، بی ارزشی، افسردگی و پوچی را تجربه می‌کنند. اغلب، آن‌ها هیچ راهی برای خروج از این موقعیت خود نمی بینند. طبیعتاً، اکثر مردم می‌خواهند از نظر مالی متکی به خود باشند و به طور مستقل به مراقبت از خود و نیازهای خانواده خود بپردازند. دکتر میلر می‌گوید: «وعده هایی درخصوص برابری بیشتر و استانداردهای زندگی بهتر به جامعه ما داده شده است. استرس مالی باعث ایجاد مشکلات افسرده‌کننده و تأثیرات مخرب در عزت نفس می‌شود».

 

روابط بین فردی و پیوندهای اجتماعی

امروزه نرخ بالای طلاق، جابجایی‌های مکرر محل زندگی، افزایش روزافزون استفاده از فناوری‌های منزوی‌کننده مدرن، و گسترش بی‌اندازه آگاهی‌ها نسبت به مسائل مختلف، منجر به ایجاد احساس بیگانگی و کاهش تعاملات چهره به چهره در جامعه آمریکا شده است. علاوه بر این، ایجاد و مدیریت روابط سالم، مشارکت اجتماعی و ارتباطات بین گروه‌های مختلف سنی در این کشور کاهش یافته است. این مسئله منجر به کاهش احساس تعلق و وابستگی، حمایت، معنا و هدف در زندگی روزمره شده است. همچنین به این موارد باید تنهایی، انزوای اجتماعی و عزت نفس پایین آمریکایی‌ها، که باعث گسترش افکار و خلق و خوی افسردگی می‌شود را افزود.

افسردگی جوانان

افسردگی در نوجوانان

ثروت، شهرت و ظواهر؛ اهداف جامعه آمریکا

برخی تحقیقات در این زمینه نشان می‌دهند که ارزش و توجهی که در دهه‌های اخیر برای مصرف‌گرایی، مادی‌گرایی و خودنمایی در جامعه آمریکا ابراز شده، به شدت برای سلامت روان افراد جامعه مضر است. تمرکز بر این ارزش‌ها ممکن است به نارضایتی، ناامیدی و ناامنی ختم شود که نهایتاً به افسردگی دامن می‌زند.

 

انتظارات بیش از اندازه آمریکایی‌ها

از نظر روانشناسان، تأکید بر جملات انگیزشی و ایجاد اهداف بلندپروازانه غیرواقعی برای سلامت روان مضر است. آمریکایی‌ها با تمرکز بر افکاری مانند «شما می‌توانید به هر چیزی که می‌خواهید برسید» یا « شما می‌توانید به هر رویا و آرزویی که دارید دست یابید»، خود و فرزندانشان را برای رسیدن به حس ناامیدی آماده می‌کنند. انتظارات برآورده نشده از خود، که بر اساس باورهای تحریفشده دیگران در مورد توانایی‌ها و پتانسیل‌های درونی ‌ما ایجاد می‌شود، به مرور باعث دلسردی و افسردگی می‌گردند. در واقع در این نظام اگر نتوانیم به اهداف و خواسته‌های وعده داده شده خود، دست پیدا کنیم، دچار یک ناکامی بسیار بزرگ شده‌ایم.

منابع:

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *