افول قدرت چین بعد از شکست در جنگ تریاک
اعلام ممنوعیت واردات تریاک و اتخاذ تصمیماتی برای مقابله با کارهای مخرب بریتانیا توسط امپراتوری چین، جنگ تریاک در سال 1840 میلادی را در پی داشت. چین به دلیل ضعف در فناوری و تجهیزات نظامی در برابر بریتانیا شکست سنگینی خورد و حدود 20 تا 25 هزار کشته داد. در حالی که تنها 69 بریتانیایی در این نبرد کشته شدند.
با شکست در جنگهای تریاک، چین مجبور شد درهای خود را برای تجارت با شرایطی ناخوشایند و نامطلوب به روی قدرتهای استعمارگر غربی باز کند. در نتیجه این وضعیت، چین به یک کشور نیمه استعماری و نیمه فئودالی تبدیل شد. چینیها به دنبال عواقب و اثرات نامطلوب تجارت تریاک و غرامتهایی که مجبور به پرداخت آن بودند، به قدری ضعیف شدند که در پایان قرن نوزدهم شرایطشان مشابه یک کشور ویران شده بود. ناآرامیهای اجتماعی که به دنبال قیامهای متعدد دهقانان، از جمله «شورش تایپینگ» و « قیام نیلوفر سفید» شکل گرفت، نمایشی از خشم داخلی ناشی از این وضعیت بود.
بلایای طبیعی مانند سیل و قحطی نیز اوضاع را برای مردم بدتر کرده بود. همچنین سوءمدیریت و فساد دولت منجر به زوال سیاسی، ناتوانی نظامی و ورشکستگی اقتصادی شد. حالا دیگر چیزی از آن قدرت و شکوه امپراتوری باقی نمانده بود1. تأثیر جنگ تریاک بر اقتصاد، جامعه و سیاست چین به قدری عمیق و طولانی بوده که حتی تا به امروز هم بر جهانبینی چینیها اثرگذار است. جنگ تریاک قدرت حاکمیت چین را از بین برد. پس از جنگ بیش از 15 بندر برای تجارت خارجی باز شد و تعرفه واردات برای قدرتهای غربی به طور ناعادلانه از 65٪ به 5٪ کاهش یافت.
نابودی اقتصاد چین با تضعیف قوانین و حاکمیت چینی
با لغو سیستم «گونگ هانگ» (انحصار فعالیت شرکتهای تجاری تحت کنترل و نظارت دولت) و بازکردن جبری بنادر طبق معاهدات، حجم تجارت و حمل و نقل خارجی افزایش یافت. صنایع داخلی، دیگر نمیتوانستند با واردات انبوه تولیدات صنعتی خارجی رقابت کنند. صنایع محلی نوپا در بنادر تجاری، تحت فشار زیادی بودند و برای زندهماندن مجبور به اصلاح شدند. در طول این دوره، بیکاری به دلیل ورشکستگی تعداد زیادی از کسب و کارهای محلی افزایش یافت. با این حال، نتیجه ناخواسته این بود که با گذشت زمان، شرکتهای تجاری چینی برای زندهماندن و سازگاری با شرایط، دست به تحریک توسعه سرمایهداری شرکتهای داخلی زدند. مائو تسه تونگ رهبر انقلاب کمونیستی چین در این باره میگوید:
«ورود نظام سرمایهداری خارجی نقش مهمی در فروپاشی اقتصادی و اجتماعی چین داشت. این جریان باعث شد پایه و اساس اقتصاد طبیعی و خودکفای چین را تضعیف، و همینطور صنایع داخلی و خانگی در شهرها و روستاها نابود بشود و از سوی دیگر، رشد اقتصاد مبتنی بر کالا را تسریع نمود.»
در نتیجه این اتفاقات، جریان سرمایهداری غربی، اقتصاد چین را به شدت تغییر داد و در مقابل، موجب رشد تجارت خارجی گردید. در این راستا بازرگانان غربی شرکتهای تجاری داخلی را به برونسپاری کارهایی که به نظرشان سودآور نبودند و یا نمیتوانستند اداره کنند، تشویق میکردند؛ بنابراین با شروع از بنادر تجاری، بهویژه بندرهای شانگهای و کانتون (گوانگجو)، طبقه اجتماعی جدیدی ظهور کرد؛ تحت عنوان بازرگانان «کمپرادور (Comprador)» یا سرمایهگذار. در این ایام چینیها درگیر تجارت خارجی شدند و این شکل جدیدی از فعالیت اقتصادیِ در حال رشد بود. برخی از آنها واسطه و عامل تسهیل واردات و صادرات خارجی میشدند و برخی دیگر انبارهایی را برای فروش کالاهای وارداتی و یا صادرات راهاندازی کردند. این بازرگانان در این دوره، مواد خام خریداریشده از مناطق داخلی را برای تولید انبوه و صادر کردن به شهرهای ساحلی میآوردند. با گذشت زمان، آنها به یک نیروی اجتماعی اثرگذار تبدیل شدند.
حرکت اقتصاد چین از خودکفایی به سمت وابستگی
اکثر کشاورزان چینی در دهه 1880 با افزایش قیمت محصولاتی مانند چای و ابریشم که مورد نظر تجار خارجی بود، تولید مواد غذایی را در مقابل تولید این محصولات رها کردند2. در آن زمان صنایع شهری داخلی و صنایع خانگی روستایی در آستانه فروپاشی کامل بودند. این امر با «بحران نقدینگی» بدتر نیز شد. معاملات در بخشهای مختلف اقتصادی پس از جنگ تریاک به طور قابل توجهی افزایش یافته بود، بنابراین با وجود بحران پولی، نقره دیگر نمیتوانست تقاضا برای ارز در گردش را برآورده کند. در ادامه برای بهبود وضعیت، در سال 1853، سیستم پولی از نقره به پول کاغذی تغییر کرد و رفتهرفته، چین به تدریج از یک اقتصاد خودبسنده و خودکفای پایدار به یک اقتصاد بازاری وابسته تبدیل شد.
اما در راستای درک بهتر آن بحران مالی و پولی که در اواخر سلطنت پادشاهان سلسله چینگ ایجاد گردید و زمینه فروپاشی و ادامه روند تحقیر چینیها در برابر قدرتهای استعمارگر را فراهم آورد، توجه به مواردی قابل توجه به نظر میرسد. از جمله اینکه آیا تنها واردات و به تعبیری بهتر، قاچاق مقادیر زیاد تریاک و وابسته کردن مردم چین به این ماده میتواند استدلال مناسبی برای وضعیت حاد اقتصادی آن دوران باشد یا عامل دیگری هم در میان بوده است؟
توقف ورود نقره به چین، همزمان با استقلال آمریکای لاتین
با وجود اینکه در دوران تحقیر، تولیدکنندگان ابریشم و پنبه چین به طور فزایندهای عرصه را به صنعت بریتانیا واگذار کردند، مورخان در نیمه این داستان متوقف شدهاند و سرچشمه رکود و در نهایت افول اقتصادی چین را تنها در ورود بیش از حد تریاک و به همان میزان نیز خروج نقره از چین میبینند. اما دیدگاه متفاوتی نیز در مورد ریشههای کمبود نقره در چین وجود دارد!
در اسناد تاریخی دیده میشود که میزان نقرهای که پس از سال 1808 به چین میآید به طور چشمگیری کاهش یافته است. در حقیقت منشأ نقرهای که در طول قرن هیجدهم به چین وارد میشد، آمریکای جنوبی بوده است. در نتیجه، کمبود شدید واردات نقره در دهه 1820 به خاطر فروپاشی معادن نقره آمریکای لاتین، در آن زمان است. مطابق آمار پس از دهه 1820 واردات نقره از صدها تن در سال به رقم صفر کاهش یافت. در این باره، توقف واردات نقره با تحولات آمریکای لاتین مطابقت داشته که در آن زمان در حال نبرد برای استقلال از حاکمیت استعماری بودند.
البته نکته قابل توجه اینجاست که این مورد همزمان با ورود سرسامآور تریاک از غرب نیز همراه بوده است که وضعیت را ناپایدارتر میکرد. در واقع عدهای از صاحبنظران و مورخین، کمبود عرضه در بازارهای جهانی نقره، ناشی از رویدادهای سیاسی در آمریکای لاتین را ریشه واردات کمتر نقره و تغییرات بعدی در اقتصاد داخلی چین میبینند. اما بررسیهای عمیقتر نکات بیشتری را به ما نشان میدهند3.
دست برتر بریتانیا در تجارت با چین
در کنار نظراتی که جریان خروج نقره و فروپاشی اقتصاد چین را به تقاضای روبهرشد تریاک نسبت میدهند، برخی نیز تخلیه منابع نقره داخلی چین را عامل اولیه میدانند. با این وجود، تراز تجاری چین با بریتانیا در دهه 1810 منفی شده و از جمله شرایط دیگر آن دوره افزایش شدید قیمت نقره در اواسط دهه 1820 میباشد. مسلماً چین قادر به پرداخت هزینه افزایش مصرف تریاک وارداتی با صادرات سنتی خود نبوده و بنابراین معکوس شدن تراز تجاری این کشور با بریتانیا اجتنابناپذیر بوده است؛ در ادامه نیز با کاهش قابلیت چین در رقابت، صادرات آن به طور روزافزون کاهش پیدا میکند.
این مورد از طریق بررسی دادههای تجارت با بریتانیا، که در آن زمان شریک تجاری اصلی و منبع تریاک وارداتی چین بود، تایید میشود. اما با در نظر گرفتن دیگر شرکای تجاری قابل توجه چین در آن زمان داستان دیگری نیز به نظر میآید 4. در حقیقت، از دهه 1780 به بعد، آمریکا نیز به دومین شریک تجاری بزرگ چین در میان کشورهای غربی تبدیل شد. نکته مهم این است که، آمریکا از تأمینکنندگان اصلی واردات نقره چین شد و پس از دهه 1790 تقریباً تنها منبع واردات نقره بود.
نقره و مشکلات در عرصه مبادلات تجاری
به طور کلی در تاریخ اقتصادی چین، کمبود نقره و اثرات پولی ناشی از آن همواره یکی از دغدغههای اصلی بوده است. در حقیقت تبادلات تجاری در چین همواره با استفاده از «نقره و مس» انجام میشده است. البته به این دلیل که نرخ ثابتی وجود نداشت، و چین از ابزارهای نهادی لازم برای ایجاد و اجرای عملیاتی آن برخوردار نبود، نرخ مبادله بین دو فلز به طور سنتی و حدود 1000 سکه مسی به ازای هر واحد نقره در نوسان بوده است. اگر چه از نقره به عنوان پول قانونی در مبادلات تجاری استفاده شده، اما هرگز به عنوان ارز ملی چین که مقتدارنه و صریح در تجارتهای خارجی استفاده شود، نبوده است.
در واقع، در آن دوره کارگاههای خصوصی هم میتوانستند نقره را با وزن و انواع و اشکال مختلف ضرب و سپس تبادل نمایند؛ از این رو، نمیتوان یک نوع سکه و پول واحد را برای چین آن زمان در نظر گرفت. از این گذشته، شمش نقره نیز نمیتوانست به عنوان پول رایج مورد استفاده قرار بگیرد، زیرا امکان محاسبه و تبدیل آن نسبت به واحدهای دیگر مثل تیل نقره سخت بود و وجود نداشت (چرا که هیچ استاندارد واحدی مورد نظر نبود تا وزن و کیفیت یکسانی را ارائه دهد).
نوسانات ارزش نقره و مس در اواخر قرن 19
از سال 1640 که جریان ورود نقره ژاپنی متوقف شد، برابری نرخ ارز مس به نقره بین 800 تا 1000 سکه نقد در نوسان بود. این نرخ در سالهای 1792 تا 1820 به حدود 1200 رسید و در اواسط دهه 1830 نرخ ارز شروع به کاهش و از طرفی، در دهه 1840 و 1850 روند کاهش ارزش پول به شدت سرعت گرفت و وضعیت اجتماعی و سیاسی نیز بدتر شد. این دوره شاهد تورم مس و کاهش قیمت نقره به طور همزمان بود و اغلب این تحولات ناگهانی و پولی، از جمله علل اصلی رکود دوره «دائوگوانگ (Daoguang)» در نظر گرفته میشود. با بیان این نکات، میتوان در مسئله عمیقتر شد و ریشه مشکلات پولی اواخر قرن 19 چین را درک کرد5.
از نظر کارشناسان، همزمانی شروع روند معکوس در تراز تجاری چین و بریتانیا و خروج نقره تنها میتواند با شیوع واردات و مصرف بیرویه تریاک به عنوان یک عامل برونزا توضیح داده شود. با این حال، هیچ توضیح قابلقبولی برای گسترش ناگهانی ورود و مصرف تریاک در میان چینیهایی که قبلاً هم آن را میشناختند و استفاده میکردند، وجود ندارد.
کاهش ارزش مس و نقره همزمان با افزایش واردات تریاک
در دهه 1810 بین 2000 تا 4000 صندوق تریاک در هر سال وارد چین میشد. البته اوج افزایش واردات تریاک در زمان سلطنت دائوگوانگ (1850 – 1820) ایجاد شد. نرخ کاهش ارزش مس با ازسرگیری خروج نقره در اواسط دهه 1850 شدت گرفت. افزایش واردات تریاک از حیث زمانی با کاهش نرخ ارز نقره و مس مطابقت دارد؛ بدین صورت که در سال 1834 به بالای 1350 تن و در دهه 1850 به بیش از 2000 تن افزایش یافت.
عدم نظارت پادشاهی بر اقتصاد و افزایش نفوذ عوامل خارجی
ابتدا باید در خصوص مورد عجیبی از ویژگیهای خاص امپراتوری چینگ در آن زمان گفت و آن، نبود نظارت حاکمیت در امور مالی است. در حقیقت «هیچ کنترل جدی روی نرخ ارز نقره در آن دوران وجود نداشته است» و مدیریت عرضه و تقاضا برای نقره بهجای اینکه توسط سیاستهای مالی دولتی مانند اصلاحات یکپارچه (که به طور یکپارچه نقره را بهعنوان مالیات عمومی تعیین کرد) انجام شود، کاملاً خصوصی بوده و گاهی بدون هیچگونه محاسبات دقیق نسبت به وضعیت راهبردی حال و آینده صورت میگرفته است6.
حال باید برگردیم به تبدیل شدن آمریکا به منبع اصلی واردات نقره به چین. در واقع، نبود کنترل و نظارت دولتی به کمک روند دیگری تحت عنوان «دلاری سازی» (به تعبیر امروزی) یا استفاده از ارز کشور خارجی به عنوان ارز رایج یا مبنای ارز داخلی، آمد. با کمشدن تنوع منابع واردات نقره به چین و انحصار آن به غرب و به طور ویژه آمریکا، شرایط انحصاری در کنار نبود نظارت مرکزی بر استانداردهای پولی، منجر به این شد که سکههای نقره خارجی و به طور عمده سکههای کارلوس اسپانیایی در ازای محصولات و مواد خام چینی تدریجاً مورد تبادل قرار بگیرد.
بالا رفتن ارزش نقره با ورود سکههای نقره اسپانیایی
تجار و بازرگانان غربی با درک تفاوت قیمت شمشهای نقره چینی و سکههای نقره وارداتی، متوجه فرصت تجاری بزرگی شدند. در واقع آنها فهمیدند که ارزش شمشهای نقره چینی در بازارهای جهانی در مقابل سکههای کارلوس 15 درصد بیشتر است؛ بنابراین کمکم در کنار خرید و فروش کالاهای چینی، به خرید شمشهای نقره از بازرگانان و دلالان چینی با استفاده از سکه نقره کارلوس با نرخ سود حدود 7 درصد پرداختند. در این خصوص والی استان لیانگوانگ (Liangguang) در گزارشی به دربار مرکزی اینطور مینویسد:
«به بهانه خرید و فروش کالا، کشتیهای خارجی پر از ارز خارجی (سکههای نقره کارلوس) برای خرید شمش نقره به بنادر چندین استان آمدهاند. در بازار، ارز نقره داخلی در حال کاهش حجم و ارز خارجی هر روز فراوانتر میشود. در سالهای اخیر، در نتیجه این وضعیت، ارزش نقره در مبادلات روزانه افزایش یافته است. تریاک نیز در داخل کشور تقاضای زیادی دارد و تعداد مصرفکنندگان آن رو به افزایش است.»
جایگزین شدن سکههای کارلوس با سکه چینی در بازار
ارتباط موردنظر در خصوص تجارت سکه نقره خارجی در ازای شمش و همزمانی افزایش مصرف تریاک و فرستادن هشدارهای لازم به دربار، بار دیگر توسط استانداری «گوانگدونگ» در اوت 1830 صورت گرفت:
«در پاسخ به فرمان امپراتوری که در آن تریاک در ارتباط با تخلیه ذخایر نقره داخلی مورد اشاره قرار گرفته بود، کشتیهای خارجی، به بهانه حملونقل کالا، اما به طور خاص به منظور آوردن پول خارجی، به بنادر دریایی در چندین استان میآیند و شمشهای نقره را خریداری میکنند؛ این روند موجب شده که میزان نقره داخلی هر روز کمیابتر، و سکه خارجی هر روز فراوانتر بشود. علاوه بر این، جریان ورود تریاک به داخل کشور در نتیجه عبور و مرور همین کشتیهای خارجی به شهرهایی مانند ماکائو، شیامن (Xiamen) و مکانهای دیگر به شدت افزایش یافته است؛ آنها (تجار خارجی) تبادلات غیرقانونی خود را به صورت مخفیانه و با کمک کارمندان یا افسران فاسد ادارههای گمرک انجام میدهند.» 7
این تجربه دلاری سازی در چین دوره دائوگوانگ نشان میدهد که چگونه سطح دسترسی به سکههای کارولوس اسپانیایی که به ارز رایج تبدیل شده بودند، بر قیمت نقره و وضعیت اقتصادی داخلی چین تأثیر گذاشت. به خوبی مشخص است که کمبود ارز و سکه استاندارد خارجی (مانند اسکناس دلار امروز) منجر به احتکار آن میشود که به نوبه خود کمبود ارز را تشدید میکند؛ چرا که علاوه بر کاهش مقدار ارز، میزان گردش پولی نیز کاهش مییابد.
کاهش ارزش پول ملی چین با توقف ورود ارز خارجی
از طرفی، کاهش ارزش ارز داخلی چین که نسبت به ارز استاندارد محاسبه میشد، نیز رخ داد. در این راستا پس از کاهش حجم سکه نقره کارلوس در سطح جهان (به دلیل انباشت در چین) روند ورود آن به چین، با کاهش مواجه شد و تجار خارجی در مقابل شمش نقره دریافتی، مورد دیگری که مورد تقاضای چینیها بود (تریاک) را وارد میکردند. از این گذشته، به جای سکه کارلوس خارجی که وارداتش کم شد و شمش نقرهای که در حال خروج از چین بود، برای تبادلات مالی بازار، ضرب سکههای مسی افزایش یافت و به دلیل عدم تناسب ارزش آنها نسبت به نقره، موجب افزایش تورم شد.
در این بین مسئله زمانبندی هم بدینگونه اثرگذار است که واردات سکه نقره خارجی، کمی پیش از افزایش واردات تریاک، بهشدت کاهش مییابد. این اتفاق منجر به افزایش استفاده از پولهای جایگزین با ارزش کمتر (سکه مسی چینی) و در نتیجه کاهش ارزش پول ملی میشود. مورد مهمتر اینکه در اثر وابستگی به هر دو مورد (ارز خارجی و تریاک) افول و فروپاشی اقتصادی چین به مراحل نهایی خود رسید.
Source: Opium imports from Lin, China Upside Down, Silver from Irigoin, “The End of the Silver Era”.
سرکنسول بریتانیا در این راستا، نظر لو چوان سون (Lu Quansun) فرماندار فوجیان از ماجرا را اینگونه توضیح میدهد:
«لو چوان در محل تولد و رشد خود در استان جیانگ نان(Jiangnan)، متوجه شده است که ارز خارجی در گردش، از اعتبار و جریان بیشتری برخوردار گشته و ارزش بالاتری هم نسبت به شمش نقره چینی پیدا کرده است. در فوجیان نیز سکه خارجی با وجود اینکه از کیفیت پایینتری نسبت به شمش نقره داخلی برخوردار است؛ اما بسیار بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد. سکه نقره خارجی نهتنها در روستاها و شهرها مورد استفاده قرار میگیرد؛ بلکه با ارزش ده برابری نسبت به نقره داخلی، حتی به عنوان مالیات نیز از سوی دولت مورد پذیرش قرار میگیرد. این وضعیت خروج هر چه بیشتر ذخایر نقره داخلی را به دنبال دارد.» 8
کاهش ذخایر نقره و افزایش واردات تریاک؛ دو عامل نابودی اقتصاد چین
از آنجا که سکههای کارلوس کمیاب شدند، تجارت آن با سود بیشتر در مقابل شمش نقره، دیگر امکانپذیر نبود. با این وجود سود خارجی از این وضعیت افزایشیافته بود؛ بنابراین در آن زمان تجار خارجی به چیز دیگری برای فروش در چین نیاز داشتند و همان طور که بیان شد، آن ماده تریاک بود. این شرایط خاص چگونگی افزایش واردات تریاک و کاهش همزمان ذخایر نقره چین که در نهایت منجر به فروپاشی اقتصادی امپراتوری چین شد را به خوبی نشان میدهد.
منابع:
- 1. Sheng, S. Y., & Shaw, E. H. (2007, May). The Evil Trade that Opened China to the West. In Proceedings of the Conference on Historical Analysis and Research in Marketing (Vol. 13, pp. 193-199).
- 2. Stockwell, Foster. 2003. Westerners in China: A History of Exploration and Trade, Ancient Times Through the Present, Jefferson, NC: McFarland & Co. Publishers.
- 3. Lin, M. H. (2020). China upside down: currency, society, and ideologies, 1808–1856. BRILL.
- 4. Ohashi, A. (2011). "World Silver flows and the formation of the forced cultivation system in Java: 1800-1840." Nagoya University GSID Discussion Papers
- 5. Irigoin, A. (2013). A Trojan Horse in Daoguang China? Explaining the flows of silver in and out of China.
- 6. R. Von Glahn, (1996) ‘Comments on “Arbitrage, China and World trade in the Early Modern Period’ Journal of Economic and Social History of the Orient
- 7. Irigoin, A. (2013). A Trojan Horse in Daoguang China? Explaining the flows of silver in and out of China. p: 23
- 8. Irigoin, A. (2013). A Trojan Horse in Daoguang China? Explaining the flows of silver in and out of China. p: 25
بدون دیدگاه