جشن آخر
تاریخ ایران پر از اتفاقات ریز و درشته که دستمایه عبرت شدند. یکی از این موارد جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی هست که در زمان خودش حسابی، سر و صدا به پا کرد. باید به سال 1350 بریم… زمانی که شاه ایران، قدرت مطلقه بود و میتونست نخستوزیر منصوب کنه، مجلس منحل کنه، ارتش بهپا کنه، اعلام جنگ یا صلح کنه و خلاصه اختیارات نامحدودی داشت که به هیچکس تعلق نداشت. ولی با وجود مشکلات فراوان مملکتی، محمدرضا پهلوی یکی از رؤیاهای خودش رو دنبال کرد: «یک مهمانی خاص به مناسبت دو هزار و پانصدمین سالگرد امپراتوری پارس»
با دستور شاه، شورای مرکزی جشنهای شاهنشاهی تشکیل شد تا مراسم 5 روزه در مرودشت شیراز اجرا بشه. اما آمادهسازی و برگزاری این مراسم، اون هم وسط یه بیابون بیآب و علف تقریباً به اندازه ثروت یک سلسله، هزینه داشت! به هر حال تدارک گران و سنگین مراسم آغاز شد. بهترین غذاهای دنیا، تزئینات تاریخی و اقامت مجلل رو برای مهمانان 65 کشور دنیا در نظر گرفتند. امپراتورها، سلاطین، ملکهها، رؤسای جمهور، شیوخ عرب و شاهزادگان و تجار بزرگ از 5 قاره دعوت شدند. ماهها وقت صرف آمادهسازی مراسم شد. البته بیشتر کارها رو به متخصصین خارجی واگذار کردند تا همه چیز بینالمللی باشه.
از ساخت فرودگاه تا ایجاد جنگل در بیابان
اول از همه یه فرودگاه ساختند تا شرایط حمل و نقل مستقیم از خارج فراهم بشه. بعد تا شعاع 30 کیلومتری مراسم، سمپاشی شد و انواع مارهای سمی و عقربهای خطرناک رو جمعآوری کردند. 4 هکتار زمین هم شخم زده شد و 150 هزار درخت خریدند تا صحرا به جنگل شبیه بشه. مرحله بعدی خرید 50 هزار پرنده آوازهخوان از اروپا بود. اما این پرندهها در اقلیمی رها شدند که روزها دمای هواش به 40 درجه میرسید و شبهاش زیر صفر بود! به همین دلیل 20 هزار گنجشک اسپانیایی همون چند روز اول تلف شدند و بقیه هم اوضاع خوبی نداشتند. در ادامه نوبت به ساخت شهر صحرایی به وسعت 160 هکتار رسید. شهری با چادرهای تجملاتی که همهشون مجهز به سیستم تهویه، اتاق خواب، سرویس بهداشتی، آشپزخانه، آشپز اختصاصی و خدمتکار 24 ساعته سوئیسی بودند. پردههای ایتالیایی، 30 تن تجهیزات آشپزخانه، ظروف چینیِ فرانسوی، کازینوی بزرگ قمار، هزاران بطری شراب، 16 سالن آرایش و همه جور بریز و بپاش در تدارک این مراسم اتفاق افتاد تا چیزی کم و کسر نباشه. لباسهای ایرانی هم با استفاده از رشتههای طلا، سنگهای قیمتی و الماس به قیمت دهها هزار دلار برای هر دست توسط خیاطهای فرانسوی تولید شد.
حتی قالبهای بزرگ یخ به اندازه یک سوله رو با هواپیما به منطقه بردند تا دمای هوا خنکتر بشه. فقط برای همین مراسم، 18 تُن غذا با هواپیما وارد کشور شد. حجم مواد اولیه وارداتی مثل 250000 تخم مرغ، 2700 کیلوگرم گوشت گاو، 1280 کیلوگرم مرغ و… واقعاً عجیب بود. مکس بلوئت، هتلدار افسانهای پس از بازنشستگی خودش میگه “لو رفتن منوی غذا در مراسم شاه ایران یک رسوایی بزرگ در این کشور ایجاد کرد. منویی که حتی گوشت طاووس بریان با پر و دم سالم هم داشت!!”
شروع مراسم بعد از آمادهسازی طولانی
بالاخره زمان برگزاری مراسم فرا رسید و مهمانان 250 لیموزین ضد گلوله رو برای حمل و نقل افتتاح کردند. 65 هزار سرباز امنیتی ارتش هم در پاسگاههای متعدد، اطراف تخت جمشید مستقر شدند. کل مرزهای ایران بسته شد؛ حتی دانشگاهها و مدارس رو هم تعطیل رسمی اعلام کردند تا هیچ حاشیهای نباشه. با این حال برگزاری مراسم باز هم بیعیب و نقص نبود. مثلاً عدهای از مقامات بلندپایه از جمله رئیس جمهور آمریکا به بهانههای مختلف نیومدند. یا اینکه مهمانها برنامه آتیشبازی رو با یک حمله تروریستی اشتباه گرفتند و حسابی به ترس افتادند. اما هیچکدوم اینها به اندازه حضور نداشتنِ عموم مردم ناراحتکننده نبود. اون هم در شرایطی که ایران یک آشفتگی تمامعیار رو تجربه میکرد.
عواقب جشن دامنگیر شاه میشود!
اون روزها تقریباً نیمی از جمعیت کشور زیر خط فقر زندگی میکردند. شهرها فاقد زیرساختهای اساسی بودند. مناطق روستایی از کمبود شدید آب، امکانات پزشکی و مؤسسات آموزشی رنج میبردند. ایران رکوردار بیشترین تعداد زندانیان سیاسی و اعدام در جهان بود. فقدان آزادی بیان و سرکوب فعالان دانشجویی هم به اوج خودش رسید. خب برگزاری چنین مراسم غیر ضروری و تجملاتی، عملاً کشور رو دچار یک شوک عمیق کرد. خیلیها این وضعیت رو نشانه خودخواهی و دیکتاتوری شخص اول کشور میدونستند. سه سال بعد از برگزاری این رویداد، محمدرضا پهلوی در انظار عمومی از مردم عذرخواهی و تقاضای بخشش کرد. ولی دیگه کار از کار گذشته بود، چون شاه اعتماد و حمایت مردم رو از دست داد؛ بعد هم به دلیل چندین دهه ناکارآمدی و تصمیمات اشتباه سرنگون شد. برای کسب اطلاعات بیشتر درباره این جشن پرحاشیه، مقاله جشن شاهنشاهی 2500 ساله کنید.
پلاسما در اینستاگرام
بدون دیدگاه